به یاد تو
به یاد تو،شب ها من گریستم
به یاد تو
به یاد تو،تبسم را فریفتم
شب و درد و سیاهی را فرو خوردم
دل و عشق و تباهی را به سر بردم
تو گفتی آتشین عشقی به دل داری
و من
با آتش عشقت چه سوختم
تو سر دادی،تو جان دادی به آن عشق
و من با سر و جان و
عشق تو چه سوختم
دریغا از لب لبخنده تو!
دریغا از لب لبخنده تو!
تو گفتی رنج،درد،آه در سینه داری
و من با آه و درد و رنجت
وه چه سوختم!
نمیدانم
...