مشاهده RSS Feed

عشق در آمد از درم دست نهاد بر سرم دید مرا که بی توام گفت به من که وای تو

من وخدا..

به این مطلب امتیاز بدهید
توسط در تاریخ پنجشنبه ۰۸ بهمن ۹۴ در ساعت ۱۹:۳۲ (1554 نمایش ها)
من وخدا..... دیشب با خدا دعوایم شد ...... با هم قهر کردیم ..... فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد ...... رفتم گوشه ای نشستم .... چند قطره اشک ریختم..... و خوابم برد ..... صبح که بیدار شدم .... مادرم گفت ... نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارانی " می آمد
برچسب ها: هیچ یک ویرایش برچسب ها
دسته بندی ها
دسته بندی نشده

نظرات

    چه خوب نوشته ای ای عزیز
    درود بر تو ای عزیز نازنین