[FONT=Tahoma][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma][COLOR=#FF00FF][FONT=Tahoma] [/FONT][/COLOR] [RIGHT] [SIZE=2]1- قبل از سال 1941 اثر انگشت به عنوان مدرک در دادگاه پذیرفته نمی*شد. 2- در آمریکا میزان فولاد استفاده شده در تهیه تشتک در بطری*های نوشابه بیشتر از فولاد بکار ...
[I][SIZE=1][FONT=arial] [/FONT][/SIZE][/I][I][SIZE=1][FONT=arial][COLOR=black]پس از رسيدن يک تماس تلفنی برای يک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بيمارستان شد ،او پس از اينکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهايش را عوض کرد و مستقيم وارد بخش جراحی شد . او پدر پسر را ديد که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر ...
وقتی که می رفتم فکر تو راحت بود ، تکرار اسم من از روی عادت بود...! وقتی که می رفتی از غصه واموندم، مرگم چه زود بود اما، فردا را جا موند...! دلخور نشو از من ، از اینکه دلتنگم ....! من با خودم قهرم!!! ، با تو نمی جنگم....! از دست خود رفتم ، از دست تو دورم.....! دلخور نشو از من وقتی که مجبورم...! این قسمت من بود، حرفاتو میفهمم...! فرصت بده کم کم از خاطرت کم شم....! از من به دل نگیر ...
[CENTER]شاید ان دم که سهراب نوشت " تا شقایق هست زندگی باید کرد" خبر از دل غمگینت نداشت .باید اینگونه نوشت هر گلی هم باشی ،چه گل مریم و ناز یا گل نرگس و یاس ......... زندگی اجباریست ......لاجرم باید زیست.... [/CENTER]
[SIZE=4]شازده کوچولو می گفت : گل من گاهی بد اخلاق و کم حوصله و مغرور بود. اما ماندنی بود این بودنش بود که او را تبدیل به گل من کرده بود. [/SIZE]
[COLOR=#ff0000][SIZE=3]از با تو بودن دل عادتی ساخت که بی تو بودن را باور ندارد. [/SIZE][/COLOR]
کودک زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن. و یک چکاوک در مرغزار نغمه سر داد کودک نشنید او فریاد کشید: خدایا! با من حرف بزن صدای رعد و برق آمد. اما کودک گوش نکرد. او به دور و برش نگاه کرد و گفت خدایا! بگذار تو را ببینم ستاره ای درخشید. اما کودک ندید او فریاد کشید خدایا! ...
به بعضیا تو زندگی باید گُفت.. من چشم میذارم.. تو فقط گُمشو!