شعر هایی از دفتر خاطرات من
بخوان با صدای دریا رنگین کمان رویاها را برای زیباترین اهوان بخوان با امواج دریا عاشقانه ترین ترانه هارا برای تلخ ترین اندوها
[FONT=arial]بیا در هم بکوبیم چوباران غرور زمین را و اشکار سازیم راز نجابت اسمان را و بیابیم سر سخاوت دریا و کویر را بیا دوباره بیا دوباره نخل های سرخته عشق را در زمین پاک محبت بکاریم بیا تا همچون رود در سنگ خارا,راه بیابیم بیا تا بدانیم راز گل ...
پشت کوه عشق با دلی غمگین چشم در راخ دارم نشسته ام تا بیایی بیایی و ببینی که در کلبه عشق با سقفی پر از مهر نشسته ام تا بیایی و ببینی بر روی تخت عشق من بالشی نرم از خاطراتت بر زیر سر دارم
گر چه شب زیبا و دلکش بود /گر چه در رگهای ما صد بیشه اتش بود / صبحدم اما / در نگاهش افتابی سرد -بامن گفت /عشق :دریایی پر اشوب است/ سوی ساحل باز باید گشت ای غواص سودایی/ سوی ساحل بازگشتم / سوی تنهایی
[CENTER][INDENT] [SIZE=3]تو همان عابری هستی [/SIZE]/که خزان دلم را /با گامهایت بهار عشق کردی/تو تکرار بارانی /و نگاهت تابلوی قشنگ شبی زیباست/ که مرا می خواند [/INDENT] [/CENTER]