شراب فروش
[SIZE=3]سرمایه داری در نزدیکی مسجدفتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد.ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر سر این رستوران نازل کند. یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که...رعد و برق و طوفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را به جای آورد و بعد خراب شدن آن خانه ی فساد را بهمردم تبریک گفت و اضافه کرد:اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد از درگاه خدا ناامید نمیشود. اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید. صاحب رستوران به محکمه شکایت بردو از ملای مسجد خسارت خواست. ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند. قاضی دو طرف را به محکمهخواست و بعد از اینکه سخنان دو جانب دعوا را شنید گلویی صاف کرد و گفت:نمی دانم چه بگویم؟!سخن هردو را شنیدم [SIZE=4]یک سو ملا ومومنانی که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند و سوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد!:-motalee:-motalee [/SIZE] [/SIZE]