چشم چشم دو ابرو .... دیدی آخر همین کار دستمون داد رفیق ...
وقتی زندگیت بشه مثل آدامس بعد جویدن مزه اش که بره دیگه .... نمیدونم زندگی باید ما رو تف کن بیرون یا ما زندگی رو ...
غصه میخوردم چرا کفش ندارم ... کسی را دیدم فیلتر شکن نداشت !
باران، قصيده واري، - غمناك - آغاز كرده بود. مي خواند و باز مي خواند، بغض هزار ساله ي درونش را انگار مي گشود اندوه زاست زاري خاموش! ناگفتني است... اين همه غم؟! ناشنيدني است! پرسيدم اين نواي حزين ...
در سرزمین خاطره ها آنان که خوبند همیشه سبزند و آنان که محبتها و دوستیها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند .
روزی تمام احساسات آدمی گرد هم جمع می شن و غایم موشک بازی میکنن دیوانگی چشممیذاره همه می رن غایم میشن تنبلی اون نزدیکا غایم میشه حسادت میره اون ور غایم میشه عشق می ره پشت یه گل رز دیوانگی همه رو پیدا می کنه به جز عشق حسادت عشق رو لو میده و به دیوانگی میگه که رفت پشت گل رز عشق نمیاد ...
محبت را وقتی دیدم که پسری افتاب را در دفتر نقاشی اش به رنگ سیاه کشید تا پدر کارگرش زیر افتاب نسوزد . . .
این مطلب پالایش و تصاویر غیر مجاز آن حذف شده است
آپدیت شده پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۹۲ در ۱۹:۰۲ توسط [ARG:5 UNDEFINED]