[CENTER] [SIZE=3]من آینده را دوست دارم چون بقیه عمرم را باید در آن بگذرانم[/SIZE] [/CENTER]
[FONT=tahoma][FONT=verdana][COLOR=#000000]با عرض سلام خدمت همه عزیزانی که در این سایت حضور دارن. از امروز به جمع شما دوستان عزیزد پیوستم. امیدوارم موثر و متاثر باشم.[/COLOR][/FONT][/FONT]
کم کم یاد خواهی گرفت. تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر و یاد می*گیری که بوسه*ها قرارداد نیستند و هدیه*ها، معنی عهد و پیمان نمی*دهند. کم کم یاد میگیری که حتی نور خورشید هم می*سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری باید باغ ِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد. یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی که محکم باشی پای هر خداحافظی یاد می*گیری ...
تن های هرزه را سنگسار می کنند غافل از آنکه شهر پر از فاحشه های مغزی است و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه. (( فروغ فرخزاد ))
کاش من دیگری بودم ... می نشستم روبروی خودم ... سر تا پا گوش می شدم ... تاببینم حرف حسابم چیست ... ؟؟
ما در عصر احتمال به سر می بریم در عصر شک و شاید در عصر پیش بینی وضع هوا از هر طرف که باد بیاید در عصر قاطعیت تردید ...عصر جدید عصری که هیچ اصلی جز اصل احتمال یقینی نیست اما من بی نام تو حتی یک لحظه احتمال ندارم چشمان تو عین الیقین من قطعیت نگاه تو دین من است من از تو ناگزیرم من بی نام ناگزیر تو می میرم... _______________________________قیصر امین پور
خداوندا ... گره های ناگوار، با تو باز می شوند؛ شدت سختی ها، با تو می شکند؛ آنان که دنبال رهایی می گردند، به تو التماس می کنند. از قدرتت، سختی های زندگی، حساب می برند؛ به لطفت، علت ها و اسباب، فراهم می شوند؛ با توانایی ...
که هستی که زندگی مرا به قضاوت نشسته ای میدانم بی نقص نیستم و آنقدر زندگی نخواهم کرد که بتوانم باشم اما پیش از آنکه انگشتانت را به اتهامی بسوی من نشانه بگیری ببین دستهایت چقدر آلوده اند