اشک هایی را که وادار به ریختنشان شدم می بخشم، درد ها و یاس ها را می بخشم، خیانت ها و دروغ ها را می بخشم، نفرت و تعقیب و آزار را می بخشم، رویاهای بر باد رفته را می بخشم، امید های سقط شده در زهدان را می بخشم، عداوت و بدخواهی را می بخشم، بیداد اجرا شده به نام ...
از اين تنهايی هزارساله خسته ام از بس تنهايی غذا خوردهام تا لقمهای نان به دهن میگذارم باران شروع میشود و من چتر ندارم تو را دارم. ... میدانی؟ میدانی چرا بند نمیآيد اين باران؟ خدا از خجالت آب شده. . .
راستی آیا خیانت میتواند راه حلی بر بی مرادی احساس باشد؟ اصلا خیانت چیست؟ تنها شبی هم خوابگی بر روی تختی نامش خیانت است؟ یا نگاهی که میلغزد بر چشمی؟ آیا خیانت واژه ایست که ساخته ایم تا منع شویم؟ یا ساخته ایم که گناه را معنی کنیم؟ آیا تا به حال ذهنت درگیر ...
هی دور می شوی پرهیز می کنی کنار می کشی چرا؟ گاهی کمی آلودگی... بد نیست گاهی کمی آلودگی از اندوه آدمی می کاهد خیلی ها خیلی وقت است... که رویاهای خود را در ایستگاهی دور جا گذاشته اند به عمد آمده اند زندگی کنند می گویند بی خیال هرچه که بود و بی خیال هرچه که هست. تو هم مثل خیلی ها از اشتباه نترس نزدیک تر بیا اشتباه یکی از عالی ترین علائم اثبات آدمی ست. سید علی صالحی
با من مدارا کن خسته خودخواه بی شکیب از این جهان فقط همین ها را برایم باقی گذاشته اند با من مدارا کن! بعدها... دلت برایم تنگ خواهد شد... سید علی صالحی
زنان عاشق مرداني ميشوند که قدرت نگاه مـــردانه شان، بتواند دُنياي زنانه ي آنها را تسخير کند... زن معني تمـــــام نگاه ها را ميداند.. ميداند چه نگاهي براي ديدن قلبش است چه نگاهي براي کشف اندامش باور کن پنجره قلب زن چشمانش است... !!
خیلی زود است تبریک عید گفتن وقتی تمرکز هیچ گلی به روئیدن نیست وقتی هیچ پرستویی قانون کوچ را یاد نگرفته وقتی که قاصدکان هیچ خبری برای رساندن ندارند خیلی زود است این بهار لعنتی بیاید وقتی هنوز دستانم آدم برفی نزائیده وقتی پدر هنوز هم نیست تا لای قرآن ...
تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم