خنده دار است نه؟؟؟؟؟؟ توهی مرادور میزنی من.... فکر میکنم درمحاصره ی توهستم...
این روزهاهرکی ازم میپرس چطوری؟ برای این که خوب باشم به ناچاردشمن خدامیشوم....
گفت خدانخواست قسمت هم باشیم.... گفتم یعنی خدای تو خدای من نبود؟؟؟؟؟؟ رفتم گفتم ازخیرش میگذرم.... شنیدم گفت ازشرش خلاص شدم...
چه راحت میگویند قسمت نبود.... نمیدانند آن قسمت که ازآن حرف میزنند دنیای کسی بود که هرذره اش را هرشب بااشک چشمانش میساخت....