عاشقانه

ای همیشگی ترینم می خوام عاشق تو باشم

می خوام از تو جون بگیرم اگه لایق تو باشم

من یه قطره توی دریام من یه ذره توی دنیام

تو یه شعر باشکوهی من یه نقطه از الفبا

اگه خود خواهی نباشه تو رو مال خود بدونم

شب های بی کسی هامو با تو صبح برسونم

تا تو هستی اسمونی عشق دنیا رو نمی خوام

رو به قبله ی تو دستام تنها ببخش از تو می خوام

اگه قابلم بدونی باتو موندنی ترینم باتو سبزم

اما بی تو یه

...

برچسب ها: میخوام عاشق تو باشم, معنای عشق, دوست داشتن, عشق

دسته بندی ها

شخصی , عاشقانه

خانه ای خواهم ساخت...

آسمانش آبی

باز باشد پنجره هیش به پذیرایی نور

و تو را خواهم خواند

که در این خانه کنارم باشی

من به دیدار تو می اندیشم

و به آرامش بودن با تو

برچسب ها: آرامش, خانه عشق, رویا, ساختن دوباره, عشق

دسته بندی ها

شخصی , عاشقانه

شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خواندم از لايتناهی
آوای تو می آردم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو به من می رسد از دور
دریایی و من تشنه مهر تو چو ماهی
وین شعله که با هر نفسم می جهد از جان
خوش می دهد از گرمی این شوق گواهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی هرچه تو گویی و تو خواهی...

ای که چشم روشنت را سایه های غم گرفته

قلب تو از رفتن من اینچنین ماتم گرفته

بعد من روزی پریشان می روی تا خانه ی من

...

چه آسوده چشمانت را بر هم میگذاری و میگذری...
به گمانم دچار فراموشی شدی ...
ضرب حرفهایت بسان سیلی محکمی بود که صورتم را نواخت و گرمی این سیلی چنان مرا به اتش کشید.
که تا مدتی مدید برصورتم جا خوش می کند ...
خیالی نیست ..
این نیز بگذرد...

نبض فاصله ها تند میزند


نبودنت چه حجمی دارد!

مرواریدی از چشمانم چکید

روحم بی حس شد

مثل یک ماهی مرده

معلق بین آب و آسمان

هرگز غرق نخواهم شد

من تا عمق وجودت

با آرامش شنا خواهم کرد

عاقبت مروارید وجودت را خواهم یافت...

دریا ... مرا دریاب..

من هر شب مسافر قطاری هستم که مرا لحظه به لحظه از تو دورتر میکند...و سحر هنگام که بر می خیزم نه تو هستی و نه من!

بغض می بارد از صدای فاصله ها...

ای عاشقان ، ای عاشقان ، من از کجا ،
عشق از کجا

ای بیدلان ، ای بیدلان ، من از کجا ،
عشق از کجا

گشتم خریدار غمت ، حیران به بازار غمت

جان داده در کار غمت ، من از کجا ،
عشق از کجا

ای مطربان ، ای مطربان ، بر دف زنید احوال من

من بیدلم ، من بیدلم ، من از کجا ،
عشق از کجا

عشق آمده است از آسمان ، تا خود بسوزد بی گمان

عشق است بلای ناگهان ، من از کجا ،
عشق از کجا

...