Symphony vomissements" Symphony vomiting" تراوشات اسیدےذھن بیمار سادیسمے من. I'm sick sadistic brain acidic seeps. Je suis malade, s'infiltre esprit sadiques کپی بردارے از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع نیز مجاز است لذا پیگرد قانونی هم ندارد,,حتی برای شما دوست عزیز:وو
چقدر نفس کشیدن در هوآی آلوده سخت است قلبم درد می گیرد... می دآنم آخر یک روز از این آلودگی بیمآری قلبی خوآهم گرفت.. کآش زودتر بیای..! عطرتنت این آلودگی هآ رآ پآک خوآهد کرد
این روزهآ از دنیآ هیچ نمی خوآهم آرزوی بزرگ این روزهآیم تو هستی و آغوش و دستان مهربآنت همین که در کنآر تو باشم همه چیز بر وفق مرآد است.. خیالت راحت!! من دیگر هیچ نمی خوآهم
چه تفآوتی می کند آن سوی دنیآ بآشیم یآ فقط چند کوچه آن طرف تر!!؟؟ پآی عشق که در میآن بآشد دلتنگی دمآر آدم رآ در می آورد
وقتی معنآی انتظآر به آغوشِ تو ختم می شود و خستگی به نوآزشت واشک به بوسه هآیت... من همه خستگی هآ رآ به دوش می کشم و به انتظآر رسیدنت اشک از چشمآن می شویم
گاهی دلت میخواد همه ی بغضات از تو نگاهت خونده بشه چون جسارت گفتن کلمه هارو نداری اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثله: چیزی شده؟ اونجاست که بغضتو با 1 لیوان سکوت سر میکشی و با لبخند میگی: نه هیچی..
من بی تو و با این قلم خسته / قلمی که بارها شکسته / زیر فشار اشک های شبانه ام / دیگر بهار نیست پاییز است هوای من / هوای بی تو بودنم منم که بین سیل اشک ها روانه ام/بشکن این سکوت تلخ را / ببین چگونه ازدست میدهم بخت را /بی تو روزگار هم مرا یار نبود / تو بودیو کسی مرا غمخوار نبود /با بودنت کنار من کنار هم / چشانده ای عشق را به کام من /تو مانده ای در کنار من / نمی خواهم که رد شویم ساده از کنار هم /
آدم برفی هم که باشی دلت میخواهد کسی در آغوشت بگیرد، دلت میخواهد یک نفر کنارت باشد، تا گرمت کند ، تا آرامت کند. مهم نیست آب شدن... ،نیست شدن... مهم آن آرامش است حتی برای چند لحظه...!
آخه چه جور دلت اومد تنهام بزاری و بری آخه مگه حرفی زدم ، زخم زبونی من زدم آره همش بهونه بود،مسئله یار دیگه بود دلت هوایی شده بود کارم از کار گذشته بود برو با یارت عزیزم رها کن این تن منو الهی صد ساله بشه عشق قشنگت عزیزم اما یه قول بهم بده یارتو تنها نزاری که مثل من اسیر بشه آواره از خونه بشه ...