Symphony vomissements" Symphony vomiting" تراوشات اسیدےذھن بیمار سادیسمے من. I'm sick sadistic brain acidic seeps. Je suis malade, s'infiltre esprit sadiques کپی بردارے از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع نیز مجاز است لذا پیگرد قانونی هم ندارد,,حتی برای شما دوست عزیز:وو
روزی که نگاهمان در هم آمیخت … می خواستم بگویم که… اما سکوت کردم حس کردم ، ازنگاهم ، رازم را خوانده باشی...
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد که وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه :هستم تا ته تهش! هستی؟؟؟
آپدیت شده پنجشنبه ۲۷ مهر ۹۱ در ۰۴:۳۰ توسط [ARG:5 UNDEFINED]
دِلـَـــــمــ ؛ گـ ـاهے میــگیـــ ـرَد ! گـ ـاهے میــ ـسوزَد ! و حَتے گــ ـاهے ، گــ ـاهے نـَ ـه خیــلے وَقتـــ هـآ میـــ ـشِکَند ! امــ ـا هَنـــــ ـوز مے تَپـــَــد به خـُدا
زندگی شاید…زیر آسمان آبی ترانه ای باشد به گناه آلوده…ریسمانی باشد که مردی خود را از شاخه ای می اویزد…افروختن سیگاری باشد،در فاصله ی رخوتناک دو هم آغوشی…اندوه جان دادن خاطرات با تو بودن باشد ....
هرچند نمیدانمخواب هایت را با که شریک میشویاما هنوزشـریک تمام بیخوابی های من تـویی . . .
راه كه می رومــــــــ مدامــــــــ بر می گردمـــــــــ پشت سرم را نگاه می كنمــــــــــ دیوانه نیستمــــــــ خنجـــــــر از پشتــــــ خورده امــــــ
چشم های تو قهوه ی ترک است ! ابروانت هوای کردستان! خنده هایت کلوچه ی فومن! گریه های تو چای لاهیجان! ساحل انزلی ست چشمانت... موج ها آبروت را بردند... تن داغ تو ماسه ی دریاست... توی گرمای ظهر تابستان. ای درخت مبارک نارنج... تو ...