Symphony vomissements" Symphony vomiting" تراوشات اسیدےذھن بیمار سادیسمے من. I'm sick sadistic brain acidic seeps. Je suis malade, s'infiltre esprit sadiques کپی بردارے از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع نیز مجاز است لذا پیگرد قانونی هم ندارد,,حتی برای شما دوست عزیز:وو
تمام احساسم شده سنگ .......سنگی برای شکستن دلی دیگر ...........دیگری برای شکستن دلم اقدر تلاش مکند که.....که دیگر توان ندارد....توان ندارد که دلی دیگر را بشکند ...........
من چرک نویس احساسات تو نیستم!دوستت دارم هایت را جای دیگری تمرین کن...
تو آخرین آب از این زمستونی راز گل یخ را تویی که میدونی تویی که میتونی تو فصل سرد من طلوع کنی با عشق به مرز درد من گل یخم اما گریزون از سرما بزار توی دستات آب بشم از گرما
-احساس چند سالی که دس از سرم برنداشته .........-احساس نسبت به چی خودمم هنوز نمیدونم....................-احساس که خیلی بدرد نخوره(البته برا من.....)-احساس چیزی که تو حسش نکری .......................-احساسم نسبت به تو.......................-احساس م داره از بین میره.............-خسته شدی از احساس نه منم خسته شدم هنوز گیج ومنگم ...
چی فهمیدیم از این زندگی که نصف استانداردشم گذشته تازه؟ به چی دلو خوش کردیم آخه داش دایان؟ اگه قرار بود طوفانم بکنیم،گرد وخاکش تو این بیست و پنج سال باید بلند میشد!!!
آپدیت شده یکشنبه ۲۰ مرداد ۹۲ در ۱۷:۲۷ توسط [ARG:5 UNDEFINED]
باز هم بازگشت به جنگل و آن سکوت دل انگیز شبانه و سوال های تکراری فلسفی و پوزخند شغال پیر همسایه که معلومه تو این چهار سال چه غلطی می کردی؟
اگر صدای جنگل را می شنیدم نوشته هایم بوی تکرار نمیداد اگر صدای جنگل را میشنیدم صدایم آهنگ زنگار نمی داد اگر صدای جنگل را میشنیدم آه... دستهایم (...) روزگار نمیداد...
هیـــــــــس..!!! ساکت باش دلم..!!نباید رازت و کسی بفهمه..!!هیــــــس..!!قلبم احساست رو لو نده..!!!! حرف اضافه: این بار دیگه رسما به .... رفتم..!!!! هم سلولی..در گوشی میخوام بهت یه چیزی بگم..!!دلم برای ف تنگ شده..!!!یعنی هنوزم عاشقشم؟!؟!این همون احساسی بود که این چند روزه هر کاری کردم نتونستم جلوش رو بگیرم..!!