.:::: سمفونی استفراغ ::::.

سکوتم از رضایت نیست
سکوت سرشار از ناگفته هاست
گاهی حرفهایی از درد دل
گاهی نقدی بر رویدادهای روز
گاهی شنا کردن خلاف موج رودخانه
گاهی تلخند
گاهی ...
نمی خواهم کسی با کلمه بگوید چطور می شود خوب بود یا چه باید کرد.صورتهای خوب نشانم بدهید.
چشمهایی نشانم بدهید که بگوید می شود می شود می شود.

برچسب ها: تراوشات ذهن بیمار من, داستان جالب از دایان

دسته بندی ها

شخصی , عاشقانه , یادداشت های کوتاهی از زندگی و فلسفه زندگی من.

یا مامان داره اشتباه می كنه،یا اگه
خدا به ما انگشت داده – مامان میگه،«باچنگال غذابخور»
خدا به ما صدا داده – مامان میگه،«جیغ نزن»
مامان میگه،«كلم بخور،حبوبات و هویج بخور»
ولی خدا به ما هوس بستنی شیره*ای داده خدا به ما انگشت داده – مامان میگه،«دستمال بردار»
خدا به ما آب گل آلود داده – مامان میگه،«شالاپ شولوپ نكن»
مامان میگه،«ساكت باش،خوابه بابات»
اما خدا به ما درسطل آشغال داده كه میشه باهاش شترق صدا داد
خدا به ما انگشت داده – مامان ...

برچسب ها: تراوشات ذهن بیمار من, داستان جالب از دایان

دسته بندی ها

شخصی , یادداشت های کوتاهی از زندگی و فلسفه زندگی من.