بهای سنگینی دادم تا فهمیدم.... کسی را که قصد ماندن ندارد باید راهی کرد.
من تو را بیشتر از غرورم دوست داشتم و تو............. غرورت را بیشتر از من حالا اما بگذریم نه چیزی از غرور تو مانده نه از دوست داشتن من........
دل من محکمه ایست که به من می گوید : همه را دوست بدار / به همه خوبی کن و اگر بد دیدی/ دل به دریای محبت بزن و بخشش کن.
اولا به نظر می رسید که زندگی بی تو یعنی هیچ......... حالا که رفتی فهمیدم که فقط به نظر می رسید....
همدیگر را فراموش نکنیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت از کنار همدیگر بگذریم و بگوییم ان غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.....
با گفتن عزیزم جایت خالیست نه جای من پر می شود و نه از عمق شادی هایت کمتر فقط دلخوش می شوم که هنوز بود و نبودم برایت مهم است.
چقدر تنهایی خوبه وقتی عشق هایی را می بینم که به دروغ دست یکدیگر را می فشارند.
گاهی اوقات مجبوریم بپذیریم که برخی ادمها فقط می توانند در قلبمان بمانند نه در زندگی مان....