عادت ندارم درد دلم را به همه کس بگویم... پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم تا همه فکر کنند.. نه دردی دارم و نه قلبی....
وقتی چشمانم راروی هم میگذارم خواب مرا نمیبرد تو را می اورد از میان فرسنگها فاصله....
قرار نیست ک همیشه من خوش باشم.... دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم... امروز دیگری خوش است برای با تو بودن.... و فردا یکی دیگر.... از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست.... تو میتونی....
عاشقی تنها مرحله ای از راه زندگی است که شوخی غرور در ان تابلویی ندارد.
هنوز هم دلم تنگ می شود برای محض حرف زدنت و برای تکیه کلامهایت که نمی دانستی فقط کلام تو نبود من هم به انها تکیه داده بودم...
به سرم اگر شلیک کنند... جای خون فکر ((تو)) می پاشه به دیوار!!!
رسم رفاقت اینه که..... بارفیق پیرشی نه اینکه وسط راه از رفیق سیرشی.
حرف های دلم را هیچوقت کسی نفهمید فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید روزی که در زیر خاک گلویم را به تاراج می برند.