مشاهده RSS Feed

♥●• عشـــق فانتــــزی سامان •●♥

♥●• عشـــق فانتــــزی سامان •●♥

مهربانـــم ! شرمنــده ام
کــه هیچ وقت، مهربانــی هایت را منتشـــر نکردم

امـا تــا دلــت بخواهد گلایـه هـا را "پست" کردم
و غریبه هــا "لایک" زدند ...
کــاش می توانستم صدای تــو را بنویسم!

♥●• عشـــق فانتــــزی سامان •●♥

دلـم مـی خـواسـت
هـمـیـشـه دلـم مـی خـواسـت بـدانَم
چـه حـالـی داری
وقـتـی کـه ایـن هـمـه
"دوسـتـت دارَم " ؟ . . .

♥●• عشـــق فانتــــزی سامان •●♥

  1. عشق فانتـــــزی سامان

    توسط در تاریخ جمعه ۰۶ مرداد ۹۱ در ساعت ۱۷:۵۴ (♥●• عشـــق فانتــــزی سامان •●♥)
    غروب گفت:
    اگرچه زیبا ترین و تماشایی ترینم و طلوع را می توانم سرخ و گریان سازم
    اما گاهی عجیب دلم برای طلوع تنگ می شود

    آسمان گفت :
    اگرچه آبی و نیلگونم و درخشان از ماه و ستارگانم
    اما گاهی دلم برای زمین تنگ می شود وغم دوریه زمین مرا بارانی می کند
    خورشید گفت :
    گرچه گرم و خیره کننده ست روشنایی ام
    و تمام زیبایی ماه از من است
    اما حسرت نوازش مهتاب آزارم می دهد و روزی نیست که دلتنگش نشوم
    دریا گفت :
    اگرچه زلال و پاکم
    ...