خاطراتت صف کشیده اند ! یکی پس از دیگری … حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند ! و من … فرار می کنم از فکر کردن به تو مثل رد کردن آهنگی که … خیلی دوستش دارم خیلی !
وقتی کسی به عشقش میگه نفسمی… یعنی نمیشه نفسم رو با کسی قسمت کنم, یعنی آدم باش و فقط مال من باش ! یعنی چشمات باید فقط منو ببینه بفهم لطفا …
ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛ از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم ! امـا …. حقیقـت اینه که : از دست دادن ِ خــودمـون ، و از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم …. گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره … !!
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !! نمی دانم غریبه ها ” تــــــــــــــــــــو ” شده اند یا تو ” غریبـــــــــــــــــــــ ــــــه ” ؟؟!!
کـــــــــــم بــاش از کم بودنت نتــــــــرس اونی که اگـه کم باشی ولــــــــت میکنه، همونه که اگه زیـــاد باشی حیفو میلت میکنه. . .
آدما مترسک سر جالیز نیستن؛ که وقتی واسه کلاغای دلت تکراری شدن عوضشون کنی؛ پس یه کم در مورد آدما منصف باش؛ تا مترسک یکی دیگه نشی …!
متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که، تو را فرو بریزند…! تا تو را انکار کنند…! تا از رویـــت رد شـــوند...
ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛ گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد ! هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛ کـــه دریـــده شـــده ایــــم