مطالب بدون دسته بندی
هر اتفاقی بیفتد به نفع ماست توی کشوری یه پادشاهی زندگی میکرد که خیلی مغرور ولی عاقل بود یه روز برای پادشاه یه انگشتر به عنوان هدیه آوردند ولی رو نگین انگشتر چیزی ننوشته بود و خیلی ساده بود شاه پرسید این چرا این قدر ساده است ...