ز برای زیدیامون ن برای ننمون ب برای بابامون و برای وطنمون ر هم برای رفیقامون
همیشه بهم میگفت زندگیمی.... وقتی رفت من بهش گفتم:مگه من زندگیت نیستم؟ گفت آدم برای رسین به عشقش باید از زندگیش بگذره....
گفتم : تو شیرین منی ! گفتی :* تو فرهادی مگر ؟ گفتم خرابت میشوم . گفتی : تو آبادی مگر ؟ گفتم ندادی دل به من . گفتی تو جان دادی مگر ؟* گفتم ز کویت میروم . گفتی : توآزادی مگر ؟* گفتم فراموشم مکن . گفتی : تو در یادی مگر ؟
من باختم به خود… باختم به آدم های فرشته نما… باختم به شاهزاده های شهر قلبهای سنگی… و حال … در گوشه اتاقم … تنها… حماقت هایم را میشمارم… و آرام این جمله زاده میشود: “سنگ باش تا سنگ سار نشوی…”
ﺩﻟﮕﯿﺮﻡ……….. ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ 180 ﺗﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺗﻮ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ ﺗﺎ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﻪ … ﺩﻟﮕﯿﺮﻡ……….. ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﺑﺎﻟﺸﺘﺸﻮ ﺑﺎ ﺭﯾﻤﻠﺶ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ … ﺩﻟﮕﯿﺮﻡ………… ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺷﮑﻮﻧﺪﻧﺶ. ، ﺧﻮﺭﺩﺵ ﮐﺮﺩﻥ . ، ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺖ … ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻭﻟﺶ ﮐﺮﺩ. ، ﺍﻣﺎ ﺗﻤﺎﻣﻪ ﺩﻕ ﻭ ﺩﻟﯿﺸﻮ ﺭﻭ ﺭﯾﻪ ﻫﺎﺵ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩ …
بــــہ { مـــارکــ } لباسـتــ ننــاز ▫ ▫ ▫ بــــہ { مـــارکــ } نیســ کــہ ▫ ▫ ▫ بــــہ ذاتــــ آدمــہ ▫ ▫ ▫ وگرنــہ { گـاو } لباسشــ صــد در صــد چـــرمــ خالصــہ !
{سلامتی} اوכּـایــے که این روزاشون به تظاهر مے گذره تظـــــــاهر به بـے تفاوتے تظاهر به بـے خیالے به شاנے به این که נیگه چیزے مهم כּـیست ولــے فقط خوנشون مے נوכּـن چقـנر سخت مے گذره ....
اهل جداڵ نیستم از آشوب بدمــ میاد ولے با خنده هاے معنے دار لهت میکنم +◕‿◕فکر میکردمـ بهم خیانت کردیـ..... ولی وقتی طرفو دیدمـ فهمیدم¿ـ در حق خودتـ جنایتــ☠ کردیـ!!!