مشاهده RSS Feed

تنهایی من

  1. هیچ کجا…

    هیچ کجا…

    جز خواب روی بازوهای مردانه ات ،امنیت را معنا نمیکند

    برایم…

    خواب در بازوان مردانه ات

    بهترین آرامش دنیا برای من است

    بگذار حسودان هر چه دلشان میخواهد

    بگویند


    دسته بندی ها
    نوشته های تنهایی من
  2. مرا اینگونه باور کن...

    توسط در تاریخ چهارشنبه ۲۷ فروردین ۹۳ در ساعت ۲۱:۴۰ (تنهایی من)
    کمی تنها...
    کمی بی کس...
    کمی از یادها رفته...
    خدا هم ترک ما کرده...
    خدا دیگر کجا رفته ...؟

    نمی دانم مرا آیا گناهی ست
    که شاید هم جرم آن غریبی و جدایی ست...
    مرا اینگونه باور کن...
    دسته بندی ها
    نوشته های تنهایی من
  3. دِلتَنگے

    توسط در تاریخ چهارشنبه ۲۷ فروردین ۹۳ در ساعت ۲۱:۳۹ (تنهایی من)
    هَمیشِـﮧ دِلتَنگے بـِﮧ خاطِرِ نَبودَنِ


    شَخصے نیست


    گاهے بـِﮧ عِلَتِ حُضورِ کَسے


    دَر کِنارَت اَست کِـﮧ


    حَواسَش بـِﮧ نِگاهِ عاشِقِ


    تُو نیست.....!
    دسته بندی ها
    نوشته های تنهایی من
  4. باران

    توسط در تاریخ چهارشنبه ۲۷ فروردین ۹۳ در ساعت ۲۱:۳۸ (تنهایی من)

    دمش گرم...باران را می گویم...به شانه ام زد و گفت:خسته شدی... .تو استراحت کن من می بارم... .
    دسته بندی ها
    نوشته های تنهایی من
  5. غمگینم...

    توسط در تاریخ شنبه ۲۳ فروردین ۹۳ در ساعت ۱۷:۲۸ (تنهایی من)
    غمگینم به اندازه ی قاضی که متهم ردیف اوا قتل دوست اون بود.


    غمگینم مثل دلقکی که رو صحنه دید عشقش با معشوقش به او میخندند.
    دسته بندی ها
    نوشته های تنهایی من
  6. به سلامتی...

    توسط در تاریخ شنبه ۲۳ فروردین ۹۳ در ساعت ۱۷:۲۷ (تنهایی من)
    به سلامتیه پسری که به خاطر دوس دخترش عرق میخوره اما نمیدونه دوس دخترش زیر یکی دیگه عرق میکنه.

    به سلامتی پسری که پای چشش به خاطر عشقش کبود شده اما نمیدونه عشقش گردنش پیش کس دیگه ای کبود شده.


    دسته بندی ها
    نوشته های تنهایی من
  7. لعنت به این روزها

    توسط در تاریخ شنبه ۲۳ فروردین ۹۳ در ساعت ۱۷:۱۹ (تنهایی من)
    لعنت به این روزها !
    این روزها که اسم دارند ، شماره دارند ، تعطیلی دارند ،

    هفته و ماه و سال دارند اما افسوس که روح ندارند …
    دسته بندی ها
    نوشته های تنهایی من
  8. دل استــ دیگر

    توسط در تاریخ شنبه ۲۳ فروردین ۹۳ در ساعت ۱۷:۱۷ (تنهایی من)
    دل استــ دیگر خسته میشود …
    بی حوصله میشــود …
    از روزگار از آدمـــــــها از خــودشـــــ
    از این قابــها , از اثباتــ , از تـــــوضیــح
    از کلماتــــی که رابـــطه ها را به گند میکشـــد
    دسته بندی ها
    نوشته های تنهایی من