85946318

واجب: عبادت خدا
واجب تر: ترك گناهان
نزديك: قيامت
نزديك تر آن: دنيا

عجيب: دنياست
عجيب تر :دوست داشتن دنياست
سخت : قبر است
سخت تر :رفتن از دنيت بدون عمل صالح

---

_{(متاسفانه نام بزگواري كه اين مطلبو بيان كرده فراموشم شده)}

كي يادشه ......
هيچي...
بيخيال ....
ديگه ادامه نمي دم....
كي بود مي گفت.....
اصلا هيچي نميگم !!!برو !!ولي يادت باشه دلم.....
يادت باشه ...
يادت باشه.......................................... ................................هميشه عاشق بموني ،،

نا بينايي در شب ، چراغ به دست و سبو بر دوش ، بر راهي مي رفت.يكي او را گفت :
تو كه چيزي نمي بيني چراغ به چه كارت مي آيد؟ گفت:
چراغ از بهر كور دلان تاريك انديش است تا به من تنه نزنند وسبوي مرا نشكنند.

اي مردم آزاده !كجائيد ! كجائيد
آزداگي افسرد، بيائيد بيائيد

در قصه و تاريخ ئچو آزاده بخوانيد
مقصود از آزاده شماييد شماييد!

چون گرد شود قوِّّتتان طود عظيميد
گسترد چو بال و پرتان فرّّهماييد!

بي شبهه شما روشني چشم جهانيد
در چشمه خورشيد شما نور ضياييد!

با چاره گري و خرد خويش به هر درد
بر مشرق رنجور دواييد و شفاييد

در توده اي از مردم، يك تن ز شمايان

اندر خرد و فطنت انگشت نماييد

...

آخر اي بينوا دل !چه ديدي

كه ره رستگاري بريدي؟
مرغ هرزه درايي، كه بر هر
شاخي و شاخساري پريدي
تا بماندي زبون و فتاده
سرگذشت مني ـ اي فسانه!
كه پريشاني و غمگساري؟
يادل من به تشويق بسته؟
يا كه شيطان رانده ز هر جاي؟
آه ديري كاين قصه گويد:
از بر شاخه مرغي پريده
مانده بر جاي آزاد و آشيانه
ليك اين آشيانها سراسر
بر كف بادها اندر آيند
رهروان اندر اين راه هستند

كاندر اين غم ،به غم مي سرايند...

...

باهم بوديم و در كنار، هم و دوستان گره خورده در هم پلي بود تا خورشيد خنده هايمان
رويش جوانه هاي عشق در نگاهمان بود و گريه هامان خلوص دلهامان.
روز اول غريبه بوديم اما درب كلاس ما را بهم پيوند داد!
حال آشنايم و درب كلاس ياداور روزهاي جدايي است..
گوشه گوشه حياط را در پي خرده

...

عشق.........
سكوت..........
بردباري.............
شكيبايي...........
ارادت......................
تلاطم..........................
هيجان.............................
شهامت..............................
همه وهمه .......
يه مقصد دارن كه اونم خداست،* كه منو تو را به خدا نزديك تر كنند.....
پس بيان عاشق بشيم... و عاشق بمونيم!!!!!

خدايا خسته ام، خسته: از اين دنياي بي احساس،
از اين گرداب بي پايان،
از اين هجران ، غم دوري ......تو يارم باش ،
تنها تو يارم باش ،
اگر جان در بدن دارم، به اميد وصال توست ....