مشاهده RSS Feed

.:::: سمفونی استفراغ ::::.

مصاحبه با فریبا لطیفی : شرکت نشر فرا

به این مطلب امتیاز بدهید
نام ونام خانوادگی: فریبا لطیفی

شرکت: نشر فرا

نام محصول: مجله گزیده ی مدیریت

تحصیلات: دکترای مدیریت

در سال 1336 در تهران به دنیا آمدم تحصیلات ابتدایی را در دبستان هدف گذراندم و در دبیرستان خوارزمی دیپلم گرفتم.

در دوران کودکی خیلی علاقه مند بودم که زودتر به مدرسه بروم و کتاب خواندن را خیلی دوست داشتم و در تابستانها فقط علاقه ام این بود که کتاب بخوانم و آرزو داشتم که استاد دانشگاه شوم و همیشه رئیس خود باشم. در آن زمان فکر می کنم مادرم الگوی مناسبی برای من بود چون ایشان همیشه می گفتند خواستن توانستن است و اگر می خواستند کاری انجام دهند آن کار را با تمام مشکلاتش انجام می دادند.

سال آخر دبیرستان کار را شروع کردم و تا پایان تحصیلاتم در مقطع لیسانس در شرکتهای مختلف کار کردم چون می خواستم مستقل باشم.

هدفم از کار کردن در حین تحصیل صرفاً مالی نبود بلکه نظرم این بود زمانی که درس می خوانم اگر در کنار آن کار نکنم خوب نیست زیرا رشته تحصیلی من حسابداری بود و اگر در حین تحصیل کار نمی کردم بعد از اتمام تحصیلاتم کاری بلد نبودم.

سال اول دانشگاه به دلیل اینکه یکی از دانشجویان برگزیده در همان دوران بودم مرا برای کارآموزی به مدت 2-3 ماه به فنلاند فرستادند. در آنجا در زمینه ی کامپیوتر کار کردم. بعد از گرفتن لیسانس در زمینه ی تحقیق، پژوهش و در زمینه های اقتصادی و مشاوره مدیریت در صدا و سیما مشغول به کار بودم. چند سالی در این زمینه ها کار کردم سپس در آموزش عالی دانشگاه پلی تکنیک مشغول به کار شدم که همزمان برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. در آنجا همزمان با درس خواندن عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت هنلی شدم که هم تدریس می کردم و هم درس می خواندم. بعد از آنکه به ایران بازگشتم در دانشگاههای مختلف تدریس می کردم.

ایده ی این کار از زمانی شروع شد که خارج از کشور بودیم آبان سال 78 اولین کتاب ما چاپ شد ولی ما کار را از شهریور 76 شروع کرده بودیم و در آن موقع هنوز از ارشاد مجوز نگرفته بودیم و تا سال 77 طول کشید که مجوز ارشاد را گرفتیم.

ابتدا که می خواستیم شروع کنیم همه ما را ناامید کردند ولی یکی از عوامل خیلی مهم را کمک همسرم می دانم.

ابتدا یک کاری را که شروع می کنم حتماً باید به اتمام برسانم یعنی زیاد کارهای متفاوتی را شروع نمی کنم. کاری را که می خواهم شروع کنم ممکن است خیلی حساب شده آن را انجام دهم ولی وقتی شروع می کنم کار تمام نشده آزارم می دهد .

ما کار را شروع کردیم بدون اینکه یک ریال از هیچ بانکی وام بگیریم البته یک بار هم اقدام کردیم ولی موفق نشدیم بعد هم مشکل مجوز که همان سیر بوروکراسی و زمان گیر را داشت و همیشه و همه جا هست به این علت که بازار کتاب خوانی در جامعه ی ما ارزشی ندارد.

نظرات