مشاهده RSS Feed

سوشیانس

صبحانه ...

به این مطلب امتیاز بدهید
توسط در تاریخ پنجشنبه ۰۲ بهمن ۹۳ در ساعت ۱۲:۳۴ (1440 نمایش ها)



می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند و مرا برد،
... به آرامش زیبای یقین

با خودم می گفتم :
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست . . .

"سهراب سپهری"

آپدیت شده پنجشنبه ۰۲ بهمن ۹۳ در ۱۲:۴۰ توسط [ARG:5 UNDEFINED]

برچسب ها: هیچ یک ویرایش برچسب ها
دسته بندی ها
دسته بندی نشده

نظرات

    شعر عالی با عکس بسیار خوشمزه ممنون
    خواهش میشه
    عکس وبلاگ برای خودم باز نمیشه
    آره نمیدونم چرا دانلود میشه کردش و آدرس نمایش میده من زدم ویرایش کنم عکس رو دیدم ویرایش هم کردم ولی باز ادرس نشون میده.