خـَستـ ِه اَم
مـُنـتـَظـِرَم
لـَح ـظـ ِه شـُمـآرے سـَخـت اَست
دِلـَم مــے خـوآهـَد
دَر آرآمـِش ِ آغـوشـَت
طـولـآنــے بــِمـيـرَم
نوع: ارسال ها; کاربر: آغوش زخمی
خـَستـ ِه اَم
مـُنـتـَظـِرَم
لـَح ـظـ ِه شـُمـآرے سـَخـت اَست
دِلـَم مــے خـوآهـَد
دَر آرآمـِش ِ آغـوشـَت
طـولـآنــے بــِمـيـرَم
امــلای نوشتـه*هایـ م، نگـــارش حرف*هایـــ م،
تصمیـم<a href="redirect.php?a=[Only Registered And Activated Users Can See Links] م، روزهـایــ م، زندگیــ م، دنیایـــ م،
همـ ه و همـ ه پــُر از غلـط اسـ ت ...
تنهـا...
آرامم..
کنار ِ بغض هایم
که راه ِ گلو را بسته اند..
بین موج های ساحل
میخواهم در خیالــــم، نقش پاهایت را
تــَمآم هوآ رآ بو مـے کشم
چشم مـےدوزم
زل مـے زنم…
انگشتم رآ بر لبآטּ زمیـטּ مے گذآرم:
” هــــیس…
چـه کــار بــه حـرفـ ــــ مـردم دارم
زنـدگــی مـن همیــن استــ ــــ ...
شبـ ـــ کـه می شـود
روی تــختم دراز میــــــکشمـــ ...
عـاشقـانه ای مـی نـویســـم ...
عشقتـــ رآ پنهآטּ میڪنـے ڪـہ مرכآنگیتـــ פֿـכشـہ כـار نَشـوכ !
اَפֿـمـ میڪنـے ڪــــہ مهربآنیَتـــ رآ پنهـــــآטּ ڪنے !
مَـرآ " شُمــآ " פֿـَطآبـــ میڪُنے ڪِـہ هَوآیے نشَومـ !
پسورد تمام چیزهایم
شماره ی تــــــ ــــــو شده است
و من دائم شماره ی تو را میگیرم
همیشه نمی توان زد به بی خیالی و گفت :
تنها آمَده اَم ؛ تنها می روم ....
یک وقت هایی ،شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای ....
کَم می آوری ..........
دل وامانده اَم یک نَفَر را می خواهد.....
ســــ ـــ ـــخت است...
سخت است درک کردن
دخــــ ـــــتری که غــ ـــم هایـــــ ـش را
خودش میـــ ــداند و دلش ...
که همه تنـــ ـــــ ـــــها لبــــخـــندهایش را میبینند ؛
اونایی که میگن:
غصه نخور...
همه چی درست میشه...!!!
...
لحظه قشنگيه
وقتي اوني که عاشقشي
از پشت بغلت ميکنه
دستاشو حلقه ميکنه دورت
و
نفساي گرمش ميخوره به گردنت
دلـــــم یکـــــ کــوچـــهـ میخـــــواهَــــد
بـــے بــــن بَستــــــ . . .
و بــــارانـــے نَــــم نَــــم . . .
و یکـــــ خـــــدا ،
کـــهـ کَــمـــے بــــا ـهَــــم راه بــــرَویـــــم
...
رژ لبــِ روی تهــ سیگارمـ را کــ می بینمـ،
بــ یاد اشکــ هایمــ رویــ گیتار می افتمــ و نا خودآگاه بــ رابطهــ یـــ ایندو فکر می کنمـ...
فکر می کنمــ و همیشه نتیجه اینستــ کـ سیگار را باید کشید...
سیگارلایت را به موسیقی لایت ترجیح میدهم!
روح من با هیچ نغمه ای لایت نمیشود،
به من عشق تعارف نکنید!
قبلا صرف شده.....!!!!
به دستانم فندکی،کبریتی،
قــول بــده کــه خــواهــی آمــد امــا هــرگــز نیــا! اگــر بیــایــی هــمه چیــز خــراب می شــود!
دیــگر نــمی تــوانــم اینــگونــه بــا اشتــیاق بــه دریــا و جــاده خیــره شــوم!
مــن خــو...
مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه...
مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه
مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه
مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه
مهم اینست ڪه زمآنے که...
دلــــم مـــی خـــواد وقتـــی پیر شـــدمـــــ و دختـــرم ازمــــــ پــــرسید
عـــشقت کـــی بــــود ،؟
بتونــــم بــــا دستــــم بــــه اتــــاق اشاره کنــــم و بــــگم : اونـــجا نشسته..
بعضی وقتا
اینقدر دلت از یه حرف میشکنه
که...
حتی نای اعتراضم نداری
فقط نگاه میکنی و
ميدونيد مشكل ما كجاست
اونجا كه وقتي با كسي تموم ميكنيم
خيلي بيشتر دربارش فكر ميكنيم،
تا وقتي كه باهاش بوديم
...
✘ بدم میاد میفهمی؟!؟!؟!
✘ از بعضی آهنگا...
✘ از بعضی اس ام اس ها...
✘ از بعضی از ورقه های دفتر خاطراتم...
✘ از بعضی حرفایی که زده میشه و بهش عمل نمیشه...
✘ از حسودی کردن به کسایی که...
redirect.php?a=upcity.ir/images2/56302658415747115307.jpg
تو زيباترين تابلوي ديوار زندگي مني ...
كاش داوينچي تــــــــــو را مي ديد !
عشقت تو بغلت باشه و تو محكم تو سينه خودت فشارش بدي تا نفسش بند بياد، جيغ بكشه ...
دور خودت بچرخي و بچرخونيش و اين قدر بچرخي و اين قدر بچرخوني ... بچرخي ... بچرخوني ... بچرخي ...
بچرخوني تا...
چه حسه خوبيه ...
شبا موقع خواب عشقت سرشو بذاره رو دستاي مردونت ... با موهاش بازي كني ...
چشماشو ببوسي ... آروم آروم تو بغلت خوابش ببره ... ولي تو هنوز بيداري ...
دوست داري فقط نگاش كني...
گاهی دلم برای یک نفر تنگ میشه .. کسی ک حضورش رو تنها در میان خاطراتی ازگذشته و رویاهای شبونه میتونم پیداکنم .. کسی ک فک میکردم تاابد درکنارم میمونه ..اما این بارهم اشتباه کردم ..
آره دلم تنگ شده...
ازکجا شروع کنم ..؟؟ ازعشقم؟؟؟ ن ..
از بابم ؟؟ اینم ن ..
آها اول ازمامانم ..
مامانی؟؟ یادته ازدستم عصبانی میشدی میگفتی ایشالا جوون مرگ بشی دختر؟؟
دیدی تو جوونی رفتم ؟؟
یادته میگفتی خیرنبینی...