خلاصه رمان : نمی توانم از نوشتن نخستین گامهای زندگی شخصی م صرفنظر کنم هر چند به آسانی میشد از این کار خود کاری کرد ولی اطمینان دارم اگر صدسال هم عمر کنم بار دیگر سرنوشتم را نخواهم نوشت.نهایت خود...
نوع: ارسال ها; کاربر: fugitive69
خلاصه رمان : نمی توانم از نوشتن نخستین گامهای زندگی شخصی م صرفنظر کنم هر چند به آسانی میشد از این کار خود کاری کرد ولی اطمینان دارم اگر صدسال هم عمر کنم بار دیگر سرنوشتم را نخواهم نوشت.نهایت خود...
خلاصه ی از داستان رمان:وارد سالن دانشکده شدم،کسی داخل سالن نبود.نگاهی به ساعتم انداختم،پنج دقیقه از وقت کلاسم گذشته بود.با سرعت از پله ها بالا می رفتم که یه پله مونده بود به اخر،احساس کردم با کسی...