غروب گفت:
اگرچه زیبا ترین و تماشایی ترینم و طلوع را می توانم سرخ و گریان سازم
اما گاهی عجیب دلم برای طلوع تنگ می شود
آسمان گفت :
اگرچه آبی و نیلگونم و درخشان از ماه و ستارگانم
اما گاهی دلم برای زمین تنگ می شود وغم دوریه زمین مرا بارانی می کند
خورشید گفت :
گرچه گرم و خیره کننده ست روشنایی ام
و تمام زیبایی ماه از من است
اما حسرت نوازش مهتاب آزارم می دهد و روزی نیست که دلتنگش نشوم
دریا گفت :
اگرچه زلال و پاکم
...