خدایا.... کودکی ام را گرفتی. جوانی ام را دادیعقلم را گرفتی. عشق را دادیعشق را گرفتی .تنهایی را دادیآرزوهایم را گرفتی. حسرت هارا دادی.... خدایا برگردددددددمن هنوز نفسم میکشمیادت رفت نفسم را بگیری
بسلامتی دلم! که برای کسی دلتنگ شده که حتی روحشم هم از این دلتنگیم خبر ندارد..... دله دیگه شعور ندارهبسلامتی نامه های خیس که پوسید و پاره شد ولی دلی رو آروم نکرد....بسلامتی اونایی که هزار تا خاطر خواه دارن ولی دلشون گیر یه "بی معرفته"بسلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطان گریه فرزندش رو دید ماشین رو داد به دستش و گفت: حالا نوبت توئه..... بتراش موهای منوبسلامتی همه کسایی که یه روزی یه حلقه ای رو ...
مهلت بده لعنتی قبول..... میرومفقط پایت را بردار تا غرورم را جمع کنم
دنیاااااااا ارزش پا کوبیدن به شکمت را نداشت ببخش مرا مادرررررررر
من دیگه خسته شدم بس که چشام بـارونیه پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه من دیگه بسه برام تحمل این همه غم بسه جنگ بی*ثمر برای هر زیاد و کم وقتی فایده*ای نداره غصه خوردن واسه چی واسه عشقای تو*خالی ساده مردن واسه چی نمی*خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم نمی*خوام گناه بی*عشقی بیفته گردنم نمی*خوام دربه*در پیچ و خم این جاده شم واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم وایسا دنیا، وایسا دنیا من می*خوام پیاده شم ...
روزی که نگاهمان درهم آمیخت.... میخواستم بگویم که... اماسکوت کردم.... حس کردم...ازنگاهم ... رازم راخوانده باشِِِِِِِِِِِِی
خـــورشيـد را مـي دزدمفقـط بـراي تــو! ميـگـذارم تــوي جيبـــم تـا فـَـردا بـزنـم بـه مـوهـايـت فـَـردا بـه تــو مي گويـم چقــدر دوسـتت دارم! فـَـردا تــو مـي فهمــي... فــردا تــو هـم مـرا دوسـت خـواهـي داشـت . مـي دانــَم! آخ ... فـَــردا ! راستــي چــرا فـَـردا نمـي شــود؟! ايــن شـب چقــدر طـول كشـيــده...! چــرا آفتـاب نمـي شــود؟! يكـي نيســت بگـويــد خـورشيـد كـدام گــوري رفتــه؟!
ساده ے ساده از בَسْت مــے رَوند هَمِــﮧ ے آטּ چیز ها ڪِــﮧ سختِ سخت...بــِـﮧ دَست آمَـבَنـב!