مشاهده RSS Feed

تمام مطالب وبلاگ

  1. داستان جوانک و مسلمانان

    [B][FONT=&quot] [/FONT][/B]
    [FONT=&quot]جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که مسلمان باشد !!!!؟

    همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد !

    بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من ب
    ...
    دسته بندی ها
    دینی
  2. اداب

    [COLOR=#000064][FONT=&quot]
    [/FONT][/COLOR][B][COLOR=fuchsia][FONT=&quot]●[/FONT][/COLOR][/B][B][COLOR=red][FONT=&quot] آداب کادو دادن[/FONT][/COLOR][/B][COLOR=#000064][FONT=&quot]
    اگر اصلا کادو ندهید، خیلی خسیس هستید.
    اگر کادوی ارزان بدهید، خسیس هستید.
    اگر کادوی کوچک بدهید، باز هم خسیس هستید.
    اگر کادوی با مارک ایرانی بدهید، ...
    دسته بندی ها
    سرگرمی
  3. داستان دخترک

    [FONT=&quot]
    دﺧﺘﺮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﺍﺳﯿﺮ ﭘﺪﺭﯼ ﻋﯿﺎﺵ، ﮐﻪ ﺩﺭﺁﻣﺪﺵ ﻓﺮﻭﺵ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻮد
    ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭﺯﯼ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻝ ﭘﺪﺭﯼ ﻧﺰﺩ ﺣﺎﮐﻢ ﭘﻨﺎﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻗﺼﻪ
    ... ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﮐﺮﺩ . ﺣﺎﮐﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺯﺍﻫﺪ ﺷﻬﺮ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺳﭙﺮﺩ ﮐﻪﺩﺭ
    ﺍﻣﺎﻥ ...
    دسته بندی ها
    عاشقانه
  4. دوستت دارم ها

    دوستت دارم*ها را، نگه می*داری برای روز مبادا
    دلم تنگ شده*ها را، عاشقتم*ها را…


    این* جمله*ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی*کنی!
    باید آدمش پیدا شود!


    باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که
    فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!


    ...
    دسته بندی ها
    عاشقانه
  5. بـاز هـم شبــ شـد

    بـاز هـم شبــ شـد
    نمـی دانـم چـه سـری دارد ایـن شبــ کـه هـر بـار بـا آمـدنـش دنیـایـم را درستـ مثـل خـودش
    بـه سیـاهـی مـی کشـانـد !!!
    شبـ کـه مـی شـود گـویـی سـراپـا خیـال مـی شـوم …
    شبـ کـه مـی شـود گـویـی مـن آن کودک بهـانـه گیـری مـی شـوم
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  6. خدای من

    توسط در تاریخ جمعه ۱۰ آبان ۹۲ در ساعت ۱۲:۵۶ (تنهایی های رویا70)
    میگم خدای من

    من همیشه غافل بودم از تو ؛ اما همیشه با بــــــارانــــ رحمتت از من دعوت میکردی
    *
    همیشه کــــولـه بـــــار گناه رو برات می آوردم
    اما تو گفتی اشکال نداره رو نــیـمکـتـــ بهشت*م* بشین
    *

    گفتم دلـــــنـامـه هامو برا همه گفتم
    اما تو گفتی بازم من منتظر مـــلاقـاتــ تو بودم* دلنامه هاتو برا منم بگو *
    *
    گفتم من تو حــریــمـ خـیـالــ * ، *هر کسی رو داشتم غیر از تو
    اما تو گفتی بازم بیا و* * بـا منــ ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  7. چند وقتیه...

    توسط در تاریخ جمعه ۱۰ آبان ۹۲ در ساعت ۱۱:۵۵ (تنهایی من)
    ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺘﯿﺴﺖ ﻫﻤﻪ ﺩﻟﮕﯿﺮﻧﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ .....
    ﺩﻟﯿﻞ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ....
    ﻣﺪﺭﮎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﻢ ....
    ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﻢ ....ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻠﺦ ﺷﺪﻧﻢ .......
    ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ .... ﻣﻦ ﻧﻪ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ...
    ﻧﻪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ .... ﻧﻪ ﺗﻠﺦ .......
    ﻓﻘﻂ ﻣﺪﺗﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ .....
    ﻣﺪﺗﯿﺴﺖ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ....
    ﺻﺒﺮﻡ .... ﺗﺤﻤﻠﻢ ......ﺍﻣﯿﺪﻫﺎﯾﻢ .....ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﺍﻡ ......
    ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﺪﺍﻡ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺳﺮﮔﺬﺷﺘﻢ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤﺸﺎﻥ ...
    دسته بندی ها
    عاشقانه
  8. میخوام بخندم...

    توسط در تاریخ جمعه ۱۰ آبان ۹۲ در ساعت ۱۱:۵۳ (تنهایی من)
    می خوام به سردی شب هام بخندم . . .
    می خوام به پوچی فردام بخندم . . .
    وقتی می بینمت با دیگرونی . . .
    تو اوج گریه هام می خوام بخندم . . .
    می خوام داد بزنم تنهای تنهام . . .
    می خوام وقتی میگم تنهام بخندم . . .
    دسته بندی ها
    عاشقانه