دل من.......
دل من تنها بود،
دل من هرزه نبود.....
دل من عادت داشت، که بماند یک جا
به کجا؟
معلوم است، به در خانه تو!
دل من عادت داشت، که بماند آن جا پشت یک پرده توری
که تو هر روز آن را کنار بزنی .....
دل من ساکن دیوار و دری، که تو هر روز در آن میگذری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغچه بود، که تو هر روز به آن می نگری
راستی ، دل من را دیدی...؟؟ ♥