مشاهده RSS Feed

عاشقانه

  1. 9:اعترافات DayaN

    بگو بگو که چه کارت کنم
    ز گریه جویم و دل را
    که شکارت کنم
    بیا
    که فقانت کنم
    ز خنده چینم و لب را
    که نشانت کنم



    +بخشی از شعر آرزو خسروی

    پی نوشت:محسن نامجو از این شعر را در کنار دو غزل از حافظ اجرا کرد.
    و با نام "بگو بگو" شهرت یافته است

    پ.ن2:وقتی به این شعر فکر میکنم هوس تجربه کردن مقداری عشق در سرم میلولد حتا..


  2. 8:اعترافات DayaN

    توسط در تاریخ سه شنبه ۱۲ اسفند ۹۳ در ساعت ۲۳:۵۲ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    442 بار دیروزگفتم اینو ک:
    من از آن روز که در بند توئم با خاطراتت آزادم
    ..N..

    +چیکا کنم NA...قفل کردم دستم نمیره بنویسم..
    +من همیشه تو دار بودم میترسم بنویسم چیزی. آخ آخ طبق معمول...
    باس باید بگم بیییییییییییییییییییییییی خی
  3. 7:اعترافات DayaN

    توسط در تاریخ سه شنبه ۱۲ اسفند ۹۳ در ساعت ۲۳:۴۶ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    اینو یادته هان؟ NNNNN؟؟؟؟
    ناگهان زنگ میزند تلفن
    ناگهان وقت رفتنت باشد
    مرد هم گریه میکند وقتی
    سر من روی دامنت باشد
    بکشی دست روی تنهاییش
    بکشد،دست از تو و دنیات
    واقعا عاشق خودش باشی
    واقعا عاشق تنت باشد
    روبه رویت گلوله و باتوم
    پشت سر خنجر رفیقانت
    توی دنیای دوست داشتنی
    بهترین دوست دشمنت باشد
  4. 6:اعترافات DayaN

    توسط در تاریخ سه شنبه ۱۲ اسفند ۹۳ در ساعت ۲۳:۴۴ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
  5. 5:اعترافات DayaN

  6. 4:اعترافات DayaN

    توسط در تاریخ سه شنبه ۱۲ اسفند ۹۳ در ساعت ۲۳:۳۶ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    حیف ک دیگه نیسی:::

    لاااااامصب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    قدیم خواب بد میدیدیم میگفتن با شکم پر خوابیدی




    ولی انگاری با شکم خالیم بخوابم باز خواب و کابوس دنبالمه..
  7. 3:اعترافات DayaN

    توسط در تاریخ سه شنبه ۱۲ اسفند ۹۳ در ساعت ۲۳:۳۴ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    حیف ک دیگه نیسی:::
    طالعم هیچ طلوع نکرد

    از کنج این تاریک خانه
    که ته گرفته دیگر
    تمام شور زندگانیم
    اینکه تا کجا با این تنهایی وحشتناک دوُوم بیارم شرطه...میشنوی ؟
    یا خوابی؟((N))
  8. 2:اعترافات DayaN

    توسط در تاریخ سه شنبه ۱۲ اسفند ۹۳ در ساعت ۲۳:۳۱ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    حیف ک دیگه نیسی:::

    از ابتدا آغاز اطرافمان را تنهایی در بر گرفته بود همی...یادته؟؟؟؟
    از هوش می،سه نقطه

    کاش هنوز القای زمانه مارا به شعر تبیینی کمی راه میداد