با تن لرزان / در باد ،در پس خاطره ها افتادست .خاطراتی شیرین ، خاطراتی ترش مزه ، یا که شاید دبش ! خاطرات با تو بودن ها .
در میان کوچه ی تنهایی ، قاصدک این روزها
در پی من ،و منم در پی قاصدکم افتادم ،تا بگویم غم دل را با او .تا بگویم از تیک تاک پتک گونه ی ساعت ها .
قاصدک !
میروی ، تو سفرت خوش باشد و دعایم بدرقه ی راهت باد .قاصدک ! از کوچه ی تنهایی من زود گذر کن ، در کنار گل احساس بیاست دلت میلرزد . اندکی صبر نما ، تا چند برابر بشود احساست . دست در حلقه ی آشفته ی موی صبا کن . افسار ب کش رو به سمت
...