Symphony vomissements" Symphony vomiting" تراوشات اسیدےذھن بیمار سادیسمے من. I'm sick sadistic brain acidic seeps. Je suis malade, s'infiltre esprit sadiques کپی بردارے از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع نیز مجاز است لذا پیگرد قانونی هم ندارد,,حتی برای شما دوست عزیز:وو
قاصدک حرف دلم را تو فقط می دانی،نامه عاشقیمرا تو فقط می خوانی،قاصدک هیج کس با من نیست،همه رفتند تو چرا می مانی؟
چقدر وحشتناكه كه هيچكس دلش براي من تنگ نشد هيچكس نپرسيد كجايي؟حتي اونايي كه خيلي دم از معرفت مي زدند!!!! ياد حرف همسايه افتادم كه يک بار بهم گفته بود ... بهسايه ها دل نبند!...... راست می گفت ... سایه ها دل ندارند....
آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم !\ و فهمیدم… تنهایی هم می تواند عشق خوبی باشد به شرط اینکه درکش کنم
می گویند دل به دل راه دارد ... پس چرا ؟ وقتی دلم را شکستی ... ! دلـــت نشکســت ؟
می گویند موقع مرگ همهء زندگی مثل فیلم از جلوی چشم آدم رد می شود . به فیلم زندگی ام که فکر میکنم به مردن علاقه مند می شوم شاید آن موقع یک بار دیگر دیدمت !
جالب است ثبت احوال همه چيزم رادر شناسنامه ام نوشته بجز احوالم !!!
به سلامتی کسایی که ما باهاشون یه رنگ بودیم و پشت سرمون هفتاد رنگ، کسایی که تو غمهاشون کنارشون بودیم و تو شادیهاشون فراموش شدیم، کسایی که دوستشون داشتیم و دلمون رو شکوندن هم، کسایی که رو زخمهاشون مرهم گذاشتیم رو زخمهامون نمک پاشیدن، کسایی که هستن همیشه با ما چه یادشون چه خودشون، کسایی که ما بهشون احترام گذاشتیم و به ما بیاحترامی کردن،
بخشي از كتاب "بابا لنگ دراز" اثر جين وبستر از نامه های "بابا لنگ دراز" به "جودی ابوت" جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند ...