من بی تو و با این قلم خسته / قلمی که بارها شکسته / زیر فشار اشک های شبانه ام / دیگر بهار نیست پاییز است هوای من / هوای بی تو بودنم منم که بین سیل اشک ها روانه ام/بشکن این سکوت تلخ را / ببین چگونه ازدست میدهم بخت را /بی تو روزگار هم مرا یار نبود / تو بودیو کسی مرا غمخوار نبود /با بودنت کنار من کنار هم / چشانده ای عشق را به کام من /تو مانده ای در کنار من / نمی خواهم که رد شویم ساده از کنار هم /