مشاهده RSS Feed

.:::: سمفونی استفراغ ::::.

Symphony vomissements"

Symphony vomiting"

تراوشات اسیدےذھن بیمار سادیسمے من.

I'm sick sadistic brain acidic seeps.


Je suis malade, s'infiltre esprit sadiques


کپی بردارے از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع نیز مجاز است لذا پیگرد قانونی هم ندارد,,حتی برای شما دوست عزیز:وو

  1. i love my sludge

    از گـوشه ی چـشمـت هـوس آویــزان ...
    تـو تـمام مـعـنای تـعـفنی ،
    که از جـسد ِ عـشق بلـنـد مـی شود ...
    تـو را در - جـوب - بـایـد شـست
    تـا لجـن هـا هـمه خـوشـحال شونـد
    کـه
    کـثیف تـر از خـودشان هـم هـست!

    ای کـثـافـت ِ آویـزان ِ قـلبـم ،
    تـو را بـه وسعـت ِ آلودگـی ِ خـاطـراتـم
    دوسـت دارم.
  2. Cease fire

    توسط در تاریخ دوشنبه ۱۷ مهر ۹۱ در ساعت ۱۶:۴۹ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    دلتـنگی ، خـاطـره هـای مـنگی
    خـودم را گـول مـیـزنم
    عـجب داف پـلـنگی!
    دنـبال چـه می گــردم ،
    در ایـن سیـاه و سفــید ِ رنـگی؟
    می خـوام سـیاه - نَ - باشم
    همه سیاه، تـو بـگو چه رنـگی؟
    باز لـگد خـورده ام از دل
    دلـی که - ن -دارد کسی به این قـشنگی
    چقدر ســاده نـوشتـم ایـن بار
    شبـیه دوران ِ جـوانی و مـشنـگی!


    در کـتک کـاری دل بــُرد بـا تـو بـود
    مـنم کـنـدم تـار مویـت را
    غـنیـمت جـنـگی! ...
  3. چـای ِ تلخ ِ دبـش ِ تـنهایی.

    توسط در تاریخ دوشنبه ۱۷ مهر ۹۱ در ساعت ۱۶:۴۷ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    خـدا را فـریاد می زنی شبـها که تـنهایی
    عـکس ِ کـه مـی بینی
    بـر دیـوار تنهایی؟
    عـکسش خـدا شـده،
    بـه تـنهایی!
    دلـت مـچاله مـی شود ،
    چـای ِ جـوشیـده ی عـشق
    تـفالـه می شود
    در گــذر ِ تـنهایی ...
    هـر شـب نـوشیـده ای
    چـای ِ تلخ ِ دبـش ِ تـنهایی.
    عـاقـبت
    بـالا مـی آوری
    هــر روز
    ز تــنهایی. ...
  4. در آسمان ِ قـلبم می درخـشی

    توسط در تاریخ دوشنبه ۱۷ مهر ۹۱ در ساعت ۱۶:۴۵ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    ای مـاه ِ دل ِ سـیاهـم تـا وقـتی
    در آسمان ِ قـلبم می درخـشی،
    مراقـب سیاه چاله هایم هستم
    که مـبادا
    کسـوف ِ قـهـرت
    ابـدی شود.
    ابــرها را کـنار زده ام
    منــتظرت
    بـر پـشت بـام دلـم دراز کـشیـده ام
    تـا لبـخـندت را
    در آغـوش گـیـرم.
    بیـا کـه آسمـان ِ سیـاهـم ستـاره زیـاد دیـده
    مـاه کـم دارد
    تـا بـدرخشد چـشمـانـم.
  5. مـخدر آغـوشت

    توسط در تاریخ دوشنبه ۱۷ مهر ۹۱ در ساعت ۱۶:۴۳ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    آلـوده ات شده هـوا کـه چـنین زرد است
    نـه گـفتن بـه چـشمـانت،
    مـثل ِ نـبردن مـاشین
    در روزهـای فـرد است ...
    طعـم دوری ات
    مثـل هات داگ ِ سرد است
    مـقاومـت ،
    مـقابـل رنـگ ِ رژت
    کـار مـرد است
    مـخدر آغـوشت را دریـغ نـکن
    کـه آغاز استـخوان درد اسـت ...
  6. بـدجـور مـرضی است لـبهایـت

    توسط در تاریخ دوشنبه ۱۷ مهر ۹۱ در ساعت ۱۶:۳۹ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    بـدجـور مـرضی است لـبهایـت هـرچـه کـپسول ِ دوری خـوردم
    افــاقـه نـکرد.
    زیـر زبـانی
    اگـر
    بـخورم زبـانـت را
    آرام می شوم!
    بـستری ات شده ام،
    دکــتر دل
    جـهت ِ تـرخیـص،
    روزی سه وعـده
    - تــو - را تـجویـز کـرده ...
    صبـح هـا؛
    شراب ِ لـبـت.
    عصرهـا؛
    پـرسه دور و وَرت.
    شب هـا؛
    سمـفونی بـا تـخـ... و تـن.....
  7. Uniform

    توسط در تاریخ دوشنبه ۱۷ مهر ۹۱ در ساعت ۱۶:۳۷ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    چـه یـکـنواخت دوستـت دارم از هـمیـشه تـا هـنوز


    چـه سنـگ است دلـت،
    ای دل ِ بـاج داده بـسوز


    چـقدر خـرج کـردی خـودت را
    بـا نـرخ ِ روز


    Delivery داشت اگــر مـِـهـرم
    یـک بـار مـی خـندیـدی بـرایـم پــفیــ.... ...
  8. زیـر ابـرویـت را کـه بـرداشـتی

    توسط در تاریخ دوشنبه ۱۷ مهر ۹۱ در ساعت ۱۶:۳۵ (.:::: سمفونی استفراغ ::::.)
    زیـر ابـرویـت را کـه بـرداشـتی ارز ِ تـوجـهت گــران شد!
    بـی آرایـش هـم خـریـدار داشتی،
    حـالا بـا این خـط چـشم و سایـه
    چـه کـرده ای را
    نـمی دانی!


    بـا عـرضه ی هر سهم از لبـخـندت،
    ارزش ِ کـل سهام بـورس داف را تــکان داده ای
    قـصد فـروش هـم نـداری
    نـیازی بـه فــروش نیـست،
    تـا وقــتی مــرا داری ....