Symphony vomissements" Symphony vomiting" تراوشات اسیدےذھن بیمار سادیسمے من. I'm sick sadistic brain acidic seeps. Je suis malade, s'infiltre esprit sadiques کپی بردارے از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع نیز مجاز است لذا پیگرد قانونی هم ندارد,,حتی برای شما دوست عزیز:وو
داداش گلم چه خوش بود بچگیمون که من مداد نقاشیمو میدادم تا تو آفتابتو رنگ کنی تا هر دومون آفتابمون خاموش نشه ... دلم خیلی برات تنگ شده خیلی...
با من بمان زیرا گاهی اینقدر تنها میشوم که حتی آسمان هم برای شکستن من کمر همت میبندد !!
خدایا بارون بباره کاری کن تا بارون بباره دیروز من مثل امروز مثل فردا مثل دیروز اگه بارون بباره آروم آروم و نم نم میاد به سوی ذلم آروم آروم و پاره پاره
این روزها نقش درخت خشک را بازی میکنمنمیدونم چشم انتظار بهار باشمیا هیزم شکن !
دوستی ساده ما غیر معمولی شد نمیدونم اون روز تو وجودم چی شد نمیدونم چی شد که وجودم لرزید دل من این حسو از تو زودتر فهمید تو که باشی پیشم دیگه هیچی کم دارم چه دلیلی داره از تو دست بردارم بین ما کی بیشتر عاشقه من یا تو چی شد از حالا همه چیزش با تو دیگه دست من نیست بستگی داره به تو بستگی داره که تو که تا کجا دوستم داری بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی عاشق من بمونی منو تنها نذاری!!
اگر یه روز همه فراموشت کردند من با توام.اگه همه به تو ظلم کردند من با توام . ولی اگه همه دوستت داشتند شرمنده من با اونام دوستت دارم
کاش میتوانستی؛ کاش میتوانستی درک کنی عزیزمن..... کاش میتوانستی بفهمی که مشکلات ذهن مغشوش من بسیارجدی تراز"پای کسی دیگردرمیان بودن"است!!!
ای کاش میتوانستی بفهمی..... توچای مینوشی. غافل از این که کسی اینجاست که به فنجان درون دست هایت هم حسادت می کند!!!!!