Symphony vomissements" Symphony vomiting" تراوشات اسیدےذھن بیمار سادیسمے من. I'm sick sadistic brain acidic seeps. Je suis malade, s'infiltre esprit sadiques کپی بردارے از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع نیز مجاز است لذا پیگرد قانونی هم ندارد,,حتی برای شما دوست عزیز:وو
ومن خدا را نیز پشت سر گذاشتم.حالا دیگر من تنها تنهاترینمچون خدا تورا داردامامنحتی تو را ندارم.
اگر نوشته هایت لغزنده باشند دیگران لیز میخورند به پایت می افتند. مواظب باش چه میگویی. من که در پرواز در هوای خیست لغزیدم و با بال شکسته به پایت افتادم. .. و اکنون در حال غرق شدن در استخر پرتلاطم شک و تردید کمک یا فرار توام برای آخرین بار شنارا به من بیاموز. میخواهم که باشم
من از بچگی فقط با غرورم همراه بودم او همیشه مرا به بازار می برد وتنها چیزی که برایم میخرید تنهایی بود و حالا تنها چیزی که برایم مانده همان یادبود غرورم است
مگر نمی دانی پشت چشمانم چقدر ابر پنهان شدهاینطور سرد به من نگاه نکنبه خدا چشمانم را باران فرا میگیردوقلبم نیز هوایش برفی میشودقلبم شیشه ایست طاقت سردی نگاهت را ندارد میشکندپاهایت زخم میشود
برای داشتن دست هات با تمام دنیا می جنگم بانوی ماه پیشانی! برای آغوشت دنیا را مثل توپ شوت می کنم. می دانی؟ تنها شکستی بیهوده است که فاقد مبارزه باشد.
تا به حال کسی تو را با چشم هاش نفس کشیده؟ آنقدر نگاهت می کنم که نفس هام به شماره بیفتد بانوی زیبای من! جوری که از خودت فرار کنی و جایی جز آغوش من نداشته باشی.
و قسم به عشقمون می دانیم روزهای خوبی را نمی گذارنیم . روزهای خاکستری مشوش ولی این روزها می گذرد ایمان دارم ولی نمی گذاریم دل و زندگی و روابط مان کویر شود نمیگذارم نمیگذاری نمیگذاریم جزیره مان همیشه سرسبز باد
... این سه تا نقطه را برای تو گذاشتم عشق من! همیشه اینها نشانه ی سانسور نیست هزار حرف و تصویر و خاطره در آن خوابیده مثل من که وقتی نگاهت میکنم سه نقطه بیشتر نمیبینم تو من و خدا ...