Symphony vomissements" Symphony vomiting" تراوشات اسیدےذھن بیمار سادیسمے من. I'm sick sadistic brain acidic seeps. Je suis malade, s'infiltre esprit sadiques کپی بردارے از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع نیز مجاز است لذا پیگرد قانونی هم ندارد,,حتی برای شما دوست عزیز:وو
دیر گاهیست در این تنهائی رنگ خاموشی در طرح لب است بانگی از دور مرا می خواند لیک پاهایم در قیر شب است رخنه ای نیست در این تاریکی در و دیوار به هم پیوسته سایه ای لغزد اگر روی زمین نقش وهمی است ز بندی رسته نفس آدم ها ، سر به سر افسرد است روزگاری است در این گوشه ی پژمرده هوا هر نشاطی مرد است ...
گاز بده برو برو یه راست طلوع بده بالا بالا مکس ولوو تا خورشید بکند باز طلوع صبحت مثل گل و بزار بلو نشده هنوز شهر شلوغ دوست دارم نمیگم باز دروغ بشین دور و ور ما ببین زندگی داره بالا پایین تو میدون جمع شدیم خوب و شادو شنگولیم دنیا رو دوره کردیم زیر آسمون لاجوردی همه خوشیهای زندگی رو خیلی وقته کهنه کردیم الان دور هم جمیم اگه پلیسا هم جممون کردن تا آخرش باهمیم
نازی نازی مرد آن همه دویدن و سراب این همه درخشش و سیاه تا کجا من اومدم چطوری برگردم؟ چه درازه سایه*ام چه کبود پاهام من کجا خوابم برد؟ یه چیزی دستم بود! کجا از دستم رفت؟ من می*خواهم برگردم به کودکی قول می*دهم که از خونه پامو بیرون نذارم سایه مو ...
خدایا ..چه لحظه هايی که در زندگی ترا گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی ...چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی...چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور، تو رو که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم اما تو همیشه به یادمبودی ...چه روزهایی که سرم تُو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برام فرستادی دست و پا زدم ، اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است ...وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی...وقتی از آدم های دور ...
به حقیقت من وتو آگاهیم هردومون گمشده ی یک راهیم هر دو زخمی شده ی یک شلاق هر دومون نفرین شده ی یک آهیم من و تو عاشق بی تدبیریم من و تو مجرم و بی تقصیریم گر نباشیم در این راه باهم بی گمان در تنهایی می میریم.
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟ بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری خدا جون میگن تو خوبی ، مثل مادرا می مونی اگه راست میگن ببینم عشق من کجاست میدونی؟ خدا جون میشه یه کاری بکنی به خاطر من؟ من می خوام که زود بمیرم آخه سخته زنده موندن من که تقصیری نداشتم پس چرا گذاشته رفته؟ ...
هنوز هم ، حوالی خواب های شبانه ام پرسه میزنی لعنتی !! دیر وقت است ، آرام بگـــــــیربُگذار یک امشب را آسوده بخوابم……