Symphony vomissements" Symphony vomiting" تراوشات اسیدےذھن بیمار سادیسمے من. I'm sick sadistic brain acidic seeps. Je suis malade, s'infiltre esprit sadiques کپی بردارے از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع نیز مجاز است لذا پیگرد قانونی هم ندارد,,حتی برای شما دوست عزیز:وو
من دیگه خسته شدم بس که چشام بـارونیه پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه من دیگه بسه برام تحمل این همه غم بسه جنگ بی*ثمر برای هر زیاد و کم وقتی فایده*ای نداره غصه خوردن واسه چی واسه عشقای تو*خالی ساده مردن واسه چی نمی*خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم نمی*خوام گناه بی*عشقی بیفته گردنم نمی*خوام دربه*در پیچ و خم این جاده شم واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم وایسا دنیا، وایسا دنیا من می*خوام پیاده شم ...
آدم برفی هم که باشی دلت میخواهد کسی در آغوشت بگیرد، دلت میخواهد یک نفر کنارت باشد، تا گرمت کند ، تا آرامت کند. مهم نیست آب شدن... ،نیست شدن... مهم آن آرامش است حتی برای چند لحظه...!
آخه چه جور دلت اومد تنهام بزاری و بری آخه مگه حرفی زدم ، زخم زبونی من زدم آره همش بهونه بود،مسئله یار دیگه بود دلت هوایی شده بود کارم از کار گذشته بود برو با یارت عزیزم رها کن این تن منو الهی صد ساله بشه عشق قشنگت عزیزم اما یه قول بهم بده یارتو تنها نزاری که مثل من اسیر بشه آواره از خونه بشه ...
ما برنده ایم اگر ... لحظه های شیرین امروز را قربانی اتفاقات تلخ دیروز نکنیم ... پس نـه در حســرت دیـروز و نـه در رویـای فـردا ... فقــــط بــرای امــــروز ... فقــــط بــرای امــــروز ...
نـه اینکــه زانــو زده بـاشـم ... نـه ! فقط ""دلتنگــــی"" سنگین است همیـــــــــــن !...
شازده کوچولو پرسید: پس آدم ها کجا هستند؟ آدم در بیابان احساس تنهایی می کند مار گفت: با آدم ها نیز آدم احساس تنهایی می کند!
دلم احساس غم دارد ... در این انبوه ویرانی ... کمی تا قسمتی ابری ... و شاید باز بارانی .../
لعنتی ها نه این نگاه.... نه این بغض ... نه این سکوت.... نه این کلمات....نه این فاصله ... نه این پنجره....نه این دست ها.... نه این تپش ها.... هیچ کدامشان جرات ندارند که به تو بفهمانند چقـــــــــــدر دلم برایت تنگ شده ...