Symphony vomissements" Symphony vomiting" تراوشات اسیدےذھن بیمار سادیسمے من. I'm sick sadistic brain acidic seeps. Je suis malade, s'infiltre esprit sadiques کپی بردارے از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع نیز مجاز است لذا پیگرد قانونی هم ندارد,,حتی برای شما دوست عزیز:وو
تا قلم میگیرمفراموش میکنمآن همه احساسی که تا ثانیه ای پیشمغزم ، سنگینبا خود حمل میکرد...دیگر خجالت میکشماز قلم !احساسات من محکوم به حبس شدن و حمل شدنندنه نوشتن و خوانده شدن!
نطفه تمام سمفونی ها در نگاه تو بسته می شوند آن زمان که به صرافت نوشتن ملودی عشقت می افتم.. آنقدر "دو"ر ِ تو می گردم تا ایمان بیاوری به "ر"سالت عشقی که روی شانه های خیالم سنگینی می کنند.. "می"خوانم تو را در گام ماژور.. یک اُکتاو بالاتر از هفت نت خیال می خوانم تو را با صدای سوپرانو تا تمام "فا"صله ها از ادا کردن نت به نت عشقت کر، شوند... در تصوف نگاهت، به "سُلـ" ...
آرزوهات رو یه جا یادداشت کن. و یکی یکی ار خدا بخواه خدا یادش نمی ره ولی تو یادت میره. که چیزی که امروز داری آرزوی دیروزت بود.
اشکها یم را روی نامه ای عاشقانه با قطره چکان جعل میکردم!! خاطرم آمد شاید دلتنگ خنده هایم باشی.ببخش اگر این روز ها... عشق با گریستن اثبات می شود!
از اون روزی که دیوار جدایی ها شکست و دنیای ما یکی شد. او دیگر به من فکر نمی کرد کاش از اول می دانستم او دوست دارد به آن سوی دیوار فکر کند.
یک قطره اشک گوشه چشمات نشسته بود.... بهت گفتم : این دیگه چیه؟ روت بر گردوندی و گفتی هیچی. گفتم:خودم دیدم که گریه کردی. گفتی:نه.این که اشک نیست. گفتم اگه اشک نیست پس چیه؟ گفتی این عشقه. گفتم عشق چیه خیلی مهربون شده بودی. نگاه کردی توی چشمام! گفتی:عشق یعنی خاطره. گفتم:خا طره چی؟ گفتی یعنی خاطره اولین بار که دیدمت. یادت هست؟ گفتم :عشق حقیقی که یک لحظه نیست. خا طره اولین دیدار یک لحظه بود و تموم شد. گفتی ...
اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد
شخصي را به جهنم مي بردند . در راه بر مي گشت و به عقب خيره مي شد . ناگهان خدا فرمود : او را به بهشت ببريد . فرشتگان پرسيدند چرا ؟ پروردگار فرمود : او چند بار به عقب نگاه کرد ... او اميد به بخشش داشت