] ما که چاکر این خانومیم و با کسی هم دعوا نداریم [/QUOTE]
نوشته اصلی توسط mohsen_lucky20 سال 1230 مرد: دختره خير نديده من تا نکشمت راحت نمي شم... زن: آقا حالا يه غلطي کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده... مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش... ...
نوشته اصلی توسط mohsen_lucky20 البته من کوچیک تموم دخترا های این انجمنم هااااااااااااااااااااا دختر ترشیده ای تا صبح خفت صبح خوابش را به مادر بازگفت خواب دیدم خانه نورانی شده کوچه سرتاسر چراغانی شده شربت و شیرینی و گل داشتیم زیر ابروهای خود برداشتیم سفره عقد و نبات و خنچه بود صورتم خوشگل تر از یک غنچه بود در لباسی توری و گلدار و ناز آستین٬ پُرچین و گردن٬ بازٍ باز... مادرش زد ...