پای امیدم، بیابان طلب گم کرده ام شوق موسایم، سر کوی ادب گم کرده ام باد گلزار خلیلم، شعله دارم در بغل ناله ی ایوب دردم، راه لب گم کرده ام- شیخ بهایی
واکن گره عبوس چشمانت را در آینه ها ببوس چشمانت را خاموش شدم ، دوباره روشن کن آتشکده ی مجوس چشمانت را
بیراهه رفته بودم آن شب دستم را گرفته بود و می کشید زین بعد همه عمرم را بیراهه خواهم رفت
به امید سرزمینی سبزمردمانی سبزروحی سبززندگی سبزآسمانی سبزعشقیسبزیا حق ...
نزدیکی است در این خدایی که نام به خدا جون دوستت دارم مطمئنم تو هم منو بیشتر از خودم دوست داری
تو رو خدا اگه دلتون شکست برا فرج آقا(عج) و آخرش برا من حقیر دعااااااااااا کنین....