دلم را ، دلم را ، دلم را ببر
به هر جا که می خواهی ، آنجا ببر
دلم را از این کوچه ی بی عبور
به آبی ترین شهرِ رویا ببر
مگر آفتابی شود چشمهام
مرا آن سویِ آسمان ها ببر
دلِ خانه زاد و غریبِ مرا
برایِ تماشایِ صحرا ببر
کویرانه با خویشتن زیستم
نگاهِ مرا سمتِ دریا ببر
گرفتارِ امروزِ مُردابی ام
شبانه مرا سویِ دریا ببر
کجا می روی ، عشق ! بی من مرو
بمان با دلم یا دلم را ببر