چگونه از همسرمان انتقاد کنيم
توسط
در تاریخ شنبه ۱۸ شهریور ۹۱ در ساعت ۱۷:۰۷ (1976 نمایش ها)
بسياري از ما دوست نداريم ديگران از ما انتقاد کنند زيرا به دليل آنچه انجام داده ايم، فکر کرده ايم يا برنامه ريزي کرده ايم زير سوال مي رويم و بايد به فکر اصلاح خود بيفتيم. بيشتر افراد نمي توانند موقعيتي را که در آن مورد انتقاد قرار گرفته اند، فراموش کنند. اين درحالي است که در زندگي اجتماعي و روابط انساني مشاهده واکنش منفي ديگران و شنيدن انتقاد امري اجتناب ناپذير است. به ويژه اين که رشد و پيشرفت فرد در تعاملات اجتماعي به ميزان زيادي از انتقاد البته انتقاد مثبت و سازنده ديگران ناشي مي شود. انتقادکردن در زندگي زناشويي نيز، موضوعي بااهميت است که بايد به ظرايف آن پرداخته شود زيرا حتي همسراني که زندگي مشترک آرامي را تجربه مي کنند، ممکن است در موقعيت انتقاد نتوانند يکديگر را تحمل کنند. براي ورود به بحث بهتر است به موانع برقراري ارتباط اشاره کنيم و سپس به نحوه انتقاد صحيح بپردازيم.
موانع برقراري ارتباط
به طور کلي بايد گفت در زندگي مشترک براي برقراري ارتباط صحيح «نبايدهايي» وجود دارد که بايد آن ها را شناخت. با شناسايي اين نبايدها تازه مشخص مي شود که چه بايد بکنيم. دکتر شهرام ناصري روان پزشک و مشاور خانواده با بيان اين نکته به خراسان مي افزايد: بسياري از زوج ها نمي دانند که براي استفاده از واژه هاي «هميشه» و «هرگز» بايد دقت زيادي کنند. اين ۲ کلمه بسيار ساده يکي از بزرگ ترين موانع برقراري ارتباط سالم بين زوج هاست. تعميم دادن يک رفتار همسر به تمام رفتار و شخصيت وي ضربه بزرگي به سلامت روان خانواده مي زند.گاهي همسران تلاش مي کنند يکديگر را مقصر يک اتفاق قلمداد کنند در صورتي که هيچ کس کامل نيست بنابراين هيچ کس دوست ندارد به دليل اشتباهش سرزنش شود و هميشه مورد قضاوت منفي قرار بگيرد. وقتي يک نفر هميشه سرزنش کند، طرف مقابل به لاک دفاعي فرو مي رود و هر دو از برقراري رابطه سالم باز مي مانند.گاهي متهم کردن و تهديدکردن زوج رابطه را مخدوش مي کند و حتي مطرح کردن آن در قالب شوخي ممکن است واکنش خصمانه طرف مقابل را به دنبال داشته باشد.دکتر ناصري با اشاره به اين که اختلاف نظر در زندگي مشترک امري کاملا طبيعي است، تصريح مي کند: در رابطه مشترکي که بيان اختلاف نظر وجود نداشته باشد، همه چيز تصنعي است و يک نفر هميشه کوتاه مي آيد. اين نوع رابطه در درازمدت به بن بست مي رسد و يکي از طرفين به حالت انفجاري خشمش را بيرون مي ريزد، در عين حال وقتي يک طرف هميشه عادت داشته باشد دعوا راه بيندازد در طول زمان رابطه قطع مي شود. همسران بايد بدانند رفتار قاطع با رفتار تهاجمي فرق دارد. داد و بيداد راه انداختن يک رفتار تهاجمي است، نه قاطع. گاهي همسران فکر مي کنند که اگر بلندتر صحبت کنند، سخنشان شنيده مي شود. اين امر نشانه وجود نقص در رابطه سالم زوج در زندگي مشترک است. گاهي هم همسران به هنگام گفت وگو به يکديگر توصيه اخلاقي مي دهند. در صورتي که وقتي به همسرمان توصيه اخلاقي مي کنيم، وي تصور مي کند ما مي خواهيم رئيسش باشيم يا برايش تعيين تکليف کنيم. موضع گيري، اولين کاري است که طرف مقابل انجام مي دهد، از اين رو اين کار در هنگام گفت وگوي همسران هيچ فايده اي ندارد.همچنين بايد دانست ازدواج برقراري يک رابطه عاطفي و احساسي است تا قانوني، از اين رو تذکر قانوني دادن بسيار اشتباه است.گاهي همسران فکر مي کنند مي توانند با تذکر قانوني طرف مقابل را مجاب کنند در صورتي که يک رابطه احساسي و عاطفي را نبايد تا سطح يک دعواي حقوقي پايين آورد. زندگي در چنين شرايطي مانند صحنه دادگاه مي شود و از آن جا که در دادگاه دو طرف رابطه خوبي با هم ندارند، در زندگي مشترک هم نمي توانند با طرح دعاوي حقوقي از هم رضايت کسب کنند. گاهي همسران به هم اجازه حرف زدن نمي دهند زيرا خود را محق مي پندارند حتي اگر ادله طرف مقابل منطقي هم باشد. حال که موانع برقراري رابطه را شناختيم بهتر است نگاهي به مدل هاي مختلف ارتباطي بيندازيم تا دريابيم که انتقاد کردن در چه رابطه اي سالم و سازنده است.
شيوه هاي ارتباطي
دکترناصري از ۳ رابطه امن، اجتنابي و اضطرابي به عنوان ۳ مدل رفتاري همسران با يکديگر نام مي برد و توضيح مي دهد: در يک رابطه امن زن و شوهر از طرد شدن نمي ترسند زيرا نمي هراسند که يکديگر را از دست بدهند. آن ها به يکديگر دلبستگي دارند نه وابستگي. مي توانند به هم نه بگويند ولي همديگر را دوست داشته باشند و با تفاهم کامل با هم زندگي کنند. ريشه اين نوع رابطه به دوران کودکي بر مي گردد. دسته دوم همسراني هستند که رابطه اجتنابي دارند يعني افرادي که ياد گرفته اند براي اين که آسيب نبينند، به کسي اعتماد نکنند.اين افراد بهايي را که براي آسيب نديدن مي پردازند، بسيار سنگين است و در زندگي زناشويي از ترس آسيب ديدن از بسياري از رفتارها چشم پوشي مي کنند. چنين همسري نمي تواند صميميت را تجربه کند و به محض ايجاد صميميت، ناخودآگاه به يک باره از او فاصله مي گيرد زيرا تجربه صميميت به او مي گويد نبايد به رابطه عميق و عاطفي ادامه بدهد و گرنه ضربه مي خورد.دسته سوم رابطه اضطرابي همسران است. در اين نوع رابطه همسران به هم وابستگي شديد دارند، کنترلگر هستند، بيان عشق اجباري دارند و تمام اين کارها در واقع داروي ضداضطراب آن هاست. در اين رابطه معمولا يکي از همسران به دوست داشتني بودن خودش اطمينان ندارد و بايد مرتب تاييد بگيرد. در اين رابطه عشق و احساس، ناامني و ترس شديد با هم ترکيب شده است که به هيچ عنوان پايدار نيست و در آن احساسات به کمال نمي رسد.اين روان پزشک با اشاره به اين که با اين مقدمه طولاني مي توان نتيجه گرفت که انتقاد کردن به شرط حذف موانع برقراري ارتباط در زندگي زناشويي، فقط در شيوه ارتباطي امن کارساز است و همسران مي توانند از هم انتقاد سازنده کنند، مي افزايد: در شيوه ارتباطي اجتنابي همسران مي خواهند از شر هم راحت شوند و در شيوه اضطرابي انتقاد کردن براي فرو نشاندن اضطراب همسران به کار مي رود. انتقاد در شيوه ارتباطي امن ميسر است زيرا در دو شيوه اضطرابي و اجتنابي، افراد درگير مشکلات خود هستند و به فکر اصلاح طرف مقابل نيستند.
توانايي مخالفت همسران با هم، اصل اساسي است
-همسران به منظور برقراري ارتباط سالم با يکديگر بايد ظرفيت خود را براي شنيدن «نه» بالا ببرند. دکترشهرام ناصري با بيان اين مطلب مي گويد: قاطعيت يعني نه گفتن و مخالفت کردن جزو حقوق فردي هر انساني است و اين امر در زندگي مشترک هم صادق است اما مخالفت کردن براي همسران کار دشواري است زيرا مخالفت کردن را با مهاجم بودن يکي مي دانند در صورتي که مي توان بدون تهاجم، مخالفت کرد. متاسفانه نه فقط مخالفت کردن بلکه شنيدن نظر مخالف همسر هم براي بسياري از زوج ها کار دشواري است، زيرا با شنيدن نظر مخالف همسر احساس مي کنند دچار خلاء عاطفي و رواني شده اند، در صورتي که نه گفتن احترامي است که هر فرد به مرزها و حريم خود مي گذارد.