گل فروش...
توسط
در تاریخ یکشنبه ۰۹ مهر ۹۱ در ساعت ۰۱:۱۵ (1235 نمایش ها)
رفتمو نشستم کنارش گفتم : برای چی نمیری
گـُلات رو بفروشی ؟گفت : بفروشم که چی ؟ تا
دیروز می فروختم که با پولش آبجی مو ببرم دکتر
دیشب حالش بد شد و مُرد ، با گریه گفت : تو می
خواستی گـُل بخری ؟گفتم : بخرم که چی ؟ تا
دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید
فراموشش کنم...! اشکاشو که پاک کرد ، یه گـل
بهم داد گفت :بگیر باید از نو شروع کردتو بدون
عشقت ، من بدون خواهرم ... آخ