مشاهده RSS Feed

.:::: سمفونی استفراغ ::::.

گل فروش...

به این مطلب امتیاز بدهید
رفتمو نشستم کنارش گفتم : برای چی نمیری

گـُلات رو بفروشی ؟گفت : بفروشم که چی ؟ تا

دیروز می فروختم که با پولش آبجی مو ببرم دکتر

دیشب حالش بد شد و مُرد ، با گریه گفت : تو می

خواستی گـُل بخری ؟گفتم : بخرم که چی ؟ تا

دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید

فراموشش کنم...! اشکاشو که پاک کرد ، یه گـل

بهم داد گفت :بگیر باید از نو شروع کردتو بدون

عشقت ، من بدون خواهرم ... آخ

نظرات