دوباره پاییزم
توسط
در تاریخ شنبه ۱۵ مهر ۹۱ در ساعت ۰۲:۱۲ (1924 نمایش ها)
دوباره باد ، پ ر د ه ی ب ک ا ر ت پنجره را درید آیا ؟
هنوز ابرهای لندهور با هیکل درشتشان
بیعت جاودانه شان را نشکستند با باد ٬ آیا ؟
رعدو برق هم با آن عظمت
نتوانسته است ادب کند باد را ٬ آیا ؟
درختان جامه ی زرد به تن میکنند
در این فصل سرد ، رنگ گرم می پوشند ٬ آیا ؟
کشیده شده سایه هامان در این عصرهای پاییزی
می فروشند فخر به هیبت بی بدیل زمین ٬ آیا ؟
چرا در این هوای دل انگیر پاییزی ، آسمان زانوی غم در بغل دارد ؟
دزدیده اند از میان پیرهن گلدارش ستاره ها ٬ آیا ؟
ابرها از غرش آسمان لرزیدند
باز شلوار آسمان خیس است ٬ آیا ؟
ببین چگونه غروبها بغض کرده است
ندیده غصه های سقوط برگهای زرد را ٬ آیا ؟
در این هوای خیال انگیز شاعر شدند ؟
سهراب و فروغ و احمد شاملو ٬ آیا ؟
چیک چیک باران و پنجره و بوی خاک
دوباره جان تازه میگیرد کودکیهایم ٬ آیا ؟
من و گلدانهای اطلسی خانه ی پدر بزرگ
شکستن شیشه ی همسایه / بازکردن قفس مرغ عشق کار من بود ٬ آیا ؟
در میان خنکای نسیم پاییزی . تن من در تب تابستانیت می سوزد
به گمانت که دوباره من شیدا شده ام ٬ آیا ؟
لبهای داغ تو - چشمان حریص من
لبخند آتشینت زیباترین منحنی زندگیم می شود ٬ آیا ؟
در میان گیر و دار دوست داشتنها
میشود از آن این قلب پاییزی من شوی ٬ آیا ؟
دوباره می خندم ، دوباره می گِریَم - دوباره زاده می شوم
به گمانت دوباره پاییزی شده ام ٬ آیا ؟