پژمان اکبری نژاد

خوردن چلو کباب و لباس های تازه براشون هوسه هی تندمیزنه...نفس نفس میزنه آخه تا کی باید رکاب بزنه هی داد میزنه تو دلش کسی نیس بشنوه چی تو دل صاحب مردش چیست..همه به فکر خودشونن تو این دور زمونه هیچ کس هیچکسو نمیشناسه ..خدایا با چه زبونی داد بزنم نگرانم نگران انسانهای بیچاره..بیچاره اند زبون ندارن داد بزنن گرسنه ایم ..فقط یاد گرفتند بگن آماده ایم آماده ی سربازی که سرنوشت خانوادشون هست به تک فرزند کارگری مادر بیچاره صب تا شب کا میکنه تو خونه ی آوارگی پلاسن تو جردن با مرسدس به انسانهای بیچاره هم هیچی نیس فقط خودشون باشند کیس بقیه هم مهم نیس مامان واسه ی پسر کاکول به سرش تا صب براش میخونه هیس هیس بچه ی بیچاره هم تا صب تو کوجه وخیابون هس خیس خیس اینه سرنوشت انسانهای بیچاره بیچاره اند ابنه سرنوشت انسانهای بیچارهبگذریم بریم سر اصل مطلب پولدارهای تهرون تو ونک دارن مطب جلوی مطب انسانهای بیچاره دارن کفاشی تا پارسال بودند خفاشی حالا میکشن نقاشی اینه صدای 2kanواسه ی انسانهای بیچاره شروع کنید تا شما هم بشید آزاده دارن هوس یه لباس مجلسی ندان وهس براشون هوسی