اعتقادتان را چند می فروشید؟
توسط
در تاریخ چهارشنبه ۲۸ فروردین ۹۲ در ساعت ۱۸:۴۸ (1150 نمایش ها)
[COLOR=#000000][FONT=verdana] [FONT=verdana] [FONT=times new roman] [COLOR=#000000][FONT=times new roman] [FONT=times new roman] [FONT=times new roman] [COLOR=#000000][FONT=times new roman] [FONT=times new roman] [FONT=times new roman] [COLOR=#000000][FONT=lucida console] [FONT=lucida console] [FONT=times new roman] [COLOR=#000000][FONT=lucida console] [FONT=lucida console] [FONT=times new roman] [COLOR=#000000][FONT=lucida console] [COLOR=#000000][FONT=lucida console] [FONT=lucida console] [FONT=times new roman] [FONT=arial][CENTER] [RIGHT]مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 سنت اضافه تر می دهد![FONT=Tahoma][SIZE=4][COLOR=#000080]می گفت:چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی ...
گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم!![/COLOR][/SIZE][/FONT]
[/RIGHT]
[/FONT][/CENTER]
[COLOR=#888888]
[/COLOR]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/COLOR]
[/FONT][/COLOR]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/COLOR]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/COLOR]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/COLOR]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/COLOR]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/COLOR]