سلام يه رمان هست كه خيلي دقيق يادم نيست اما يه دختر هست كه پدرش يا وكيل هست يا قاضي ،خواهر دختر بهش خيانت ميكنه و با نامزدش كه اسمش سعيد هست ازدواج ميكنه اين دختر افسرده و نالان كشور رو ترك ميكنه و...